گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد اول
احتجاج رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله با یهودیان در جواز نسخ شرایع و غیر آن
اشاره






25 - از امام حسن عسکري علیه السّلام نقل ( احتجاج رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله با یهودیان در جواز نسخ شرایع و غیر آن ( 1
است که فرموده: رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله تا وقتی که در مکّه اقامت داشت مأمور بود در نماز به سوي بیت المقدس بایستد و
تا حدّ امکان در جایی نماز بخواند که کعبه و بیت المقدس در یک راستا قرار گیرد. و گر نه فقط به سمت بیت- المقدس ایستد. و
در تمام مدّت سیزده سال ایّام بعثت در مکّه همین گونه رفتار کرد. ص: 74 و پس از هجرت به مدینه به مدّت هفده
صفحه 32 از 184
یا شانزده ماه نیز به سمت بیت المقدس نماز گزارد و از خانه کعبه منحرف شد. بهمین خاطر گروهی از یهود مدینه از سر مباهات و
افتخار، یاوهسرایی کرده و گفتند: بخدا قسم، محمّد نماز خود را درك نکرد تا اینکه روي به قبله ما آورده و به سبک عبادت ما
1) چون این سخن بگوش آن حضرت رسید بر او گران آمده و به قبله آنان بیرغبت، و به ) عبادت نمود!. ص: 75
جانب کعبه راغب شد، و در سخنی که با جبرئیل نمود ابراز داشت که: آرزو میکنم که خداوند مرا از قبله بیت المقدس به سمت
کعبه برگرداند، زیرا خاطرم از بابت آن یاوهسرایی یهود آزرده شده است. جبرئیل گفت: از پروردگارت بخواه تا دعایت را اجابت
فرماید، و قبله را تحویل نماید که البتّه خواستهات را ردّ نمیکند و نومیدت نمیسازد. چون دعاي پیامبر به آخر رسید جبرئیل براي
ما گردش روي تو را در آسمان [به انتظار وحی] میبینیم، و هر آینه تو » : بار دوم نازل شد و اظهار نمود: اي محمّد این آیه را بخوان
را به قبلهاي که آن را میپسندي بگردانیم؛ پس روي خود را سوي مسجد الحرام- نمازگاه شکوهمند- بگردان، و هرجا که باشید
چه چیز آنان را از قبلهاي که بر آن بودند- یعنی بیت » : در این موقع یهودیان گفتند ،« رویتان را سوي آن بگردانید- بقره: 144
او ملزم به « بگو: مشرق و مغرب همه ملک خداست » : و خداوند به بهترین وجهی پاسخ فرمود ،« المقدس- بگردانید؟- بقره: 142
و هموست دانا به « هر که را خواهد به راه راست راه مینماید- بقره: 142 » روي گرداندن به جانبی است، همچون تحویل شما
1) در ) مصالح ایشان، و دست آخر، اطاعت امر پروردگار، آنان را به سمت بهشتهاي پر نعمت سوق دهد. ص: 76
اینجا از امام عسکريّ علیه السّلام نقل است که ادامه فرمود: گروه دیگري از یهودیان بخدمت رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله حاضر
شده و گفتند: اي محمّد تو مدّت چهارده سال به سوي بیت- المقدس عبادت نمودي، و اکنون از آن روي گردان شدهاي، اگر
ترك آن، حقّ و درست بوده، عمل به آن باطل و نادرست، و تنها باطلی با حقّ مخالفت نموده است، و چنانچه ترك قبله ما باطل و
نادرست بوده، در تمام آن مدّت تو در باطلی بسر بردهاي، بنا بر این چگونه مطمئن باشیم که اکنون نیز همچون گذشته بر باطل
بگو مشرق و » : نباشی؟! رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرمود: هر کدام از آنها در جاي خود صحیح و حقّند، خداوند میفرماید
هر گاه صلاح شما بندگان را در عبادت به سمت مشرق بداند به « مغرب از آن خداست هر که را بخواهد براه راست هدایت میکند
آن جانب امر میکند، و اگر مغرب یا جهت دیگر را صلاح بداند به همان سمت فرمان میدهد. بنا بر این در برابر تدبیر پروردگار
جهان نباید مخالفت و عناد نمود. سپس رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله به آنان فرمود: آیا شما نبودید که کار روز شنبه را تعطیل
کردید، و سپس در روزهاي دیگر هفته مشغول کار شدید؟ کدامیک از آن دو حقّ بود؟ مطابق استدلال شما [در تحویل قبله] اگر
ترك کردن حقّ بود باید مشغولیّت در ایّام دیگر هفته باطل باشد، یا برعکس، یا هر دو باطل، و یا هر دو حقّ باشد، و شما هر جوابی
1) گفتند: ترك روز شنبه حقّ بود و مشغولیّت در ) که دهید پاسخ من نیز به اعتراض شما همان خواهد بود. ص: 77
باقی هفته نیز حقّ بود. آن حضرت نیز فرمود: پس همین طور قبله بیت المقدس و کعبه هر کدام در زمان خود حقّ و درست بوده
است. گفتند: آیا هنگام تحویل قبله از بیت المقدس به کعبه براي خداوند امر جدید و تازهاي حادث شد که از راي سابق خود
برگشته و فرمان جدیدي به شما داد؟ فرمود: این طور نیست، چرا که پروردگار جهانیان دانا به پایان امر و توانا بر مصالح است. نه
خطایی از او سرمیزند تا جبران کند، و نه عقیدهاش عوض میشود تا خلاف راي سابق عمل کند. و نه چیزي میتواند مانع مقصد و
الاحتجاج، .«1» عمل او باشد، و بداي واقعی همان بود که گفتم، و خداوند با عزّت و جلال از تمامی این پیرایهها منزّه و برتر است
1) سپس رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله خطاب به یهودیان فرمود: آیا قبول دارید که خود خداوند بیمار میسازد و ) ج 1، ص: 78
هموست که بهبودي میبخشد؟ و دوباره هموست که مریض مینماید یا اینکه زنده میکند یا میمیراند؟ آیا گردش شب و روز را
نمیبینید که هر کدام از پی هم در رفت- و آمدند و همه تحت نظر خداوند است؟ آیا در این صورتها براي خداوند امر تازه و
1) فرمود: به ) پیش- آمد تازهاي حادث شده که از رأي سابق برگشته و امر جدیدي فرماید؟ گفتند: نه. ص: 79
همین ترتیب نیز در موضوع قبله، خداوند زمانی بیت المقدس را قبله قرار داده و در زمانی دیگر خانه کعبه را تعیین فرمود، و در این
صفحه 33 از 184
تغییر و تحوّل هیچ بدایی براي خداوند رخ نداده است. و همچنین است موضوع تغییر فصلها، آمد و شد تابستان و زمستان هیچ ربطی
به مسأله بدا ندارد. فرمود: و همچنین در تغییر قبله نیز هیچ بدایی صورت نگرفته است. سپس فرمود: مگر خداوند شما را در زمستان
براي احتراز از سرما ملزم به پوشیدن لباس ضخیم نکرده؟ و به همین ترتیب در فصل تابستان امر به پیشگیري از گرما فرموده، آیا در
این باید و نبایدها تضادّ و بدایی در امر پروردگار پیش آمد نموده؟ گفتند: نه. فرمود: بنا بر این خداوند روي صلاحبینی و تشخیص
مصلحت به اقتضاي زمان، امر به کاري میفرماید یا منع میکند، پس در صورت اطاعت امر خداوند در هر دو حالت شایسته و در
مشرق و مغرب خداي راست؛ پس به هر سو که روي آرید » : خور ثواب و پاداش پروردگار قرار میگیرد. و در این موقع آیه شریفه
یعنی: چون به آن جایی که خدا امر فرموده متوجّه بشوید قصد او را نموده و آرزوي ثوابش را ،« همان جا روي خداست- بقره: 115
1) سپس رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرمود: اي بندگان خدا، شما ) دارید، بر آن حضرت نازل شد. ص: 80
مانند افراد بیمارید، و ربّ العالمین همچون طبیب است، و صلاح بیمار در اطاعت دستورات طبیب، و عدم اعتنا به خواهشهاي
نفسانی و تمایلات شخصی است. اي بندگان خدا تسلیم امر پروردگار شوید تا پیروز و کامیاب گردید. در اینجا یکی از اصحاب
امام حسن عسکري علیه السّلام پرسید: چرا خداوند در ابتدا قبله را بیت المقدس مقرّر فرمود؟ امام پاسخ فرمود: خداوند در این آیه
و قبلهاي را که بر آن بودي- بیت المقدس- قرار ندادیم مگر براي آنکه کسی را که از پیامبر پیروي میکند از » : توضیح میدهند که
یعنی: مگر براي آنکه به وجود پیروانت پی ببریم، « کسی که بر پاشنههاي خود میگردد- روي میگرداند- معلوم کنیم- بقره: 143
پس از علم ما به اینکه در آینده نزدیک آشکار میشوند. و این بدین خاطر بود که توجّه کردن به بیت المقدس براي أهل مکّه و
قریش بسیار سخت و دشوار بود، همچنان که توجّه به سوي خانه کعبه نیز براي جماعتی از اهل مدینه از یهود و نصاري مشکل بود،
و این تغییر قبله براي هر دو گروه امتحان بزرگی بشمار میآمد، تا بوسیله آن، گروه حقّپرست و هوسران از هم تشخیص داده شوند.
و هر آینه [قرار دادن قبله- مسجد الأقصی] جز بر آنان که خداوند ایشان را راه نموده است » : سپس خداوند در ادامه آیه فرموده
یعنی: توجّه به بیت المقدس ص: 81 در آن زمان جز براي کسی که خداوند هدایتش فرموده سخت و « دشوار بود
دشوار بود، بنا بر این معلوم میگردد که اطاعت خدا در مخالفت هوي و هوس است، تا بنده را در آنچه درست نمیدارد بیازماید.
1) از حضرت عسکري علیه السّلام روایت است از قول جابر عبد اللَّه انصاري نقل فرموده که عبد اللَّه بن صوریا- بردهاي یهودي و )
کوژچشم که بنا به عقیده آنان در تورات و دانش انبیا متخصّص بود- از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله سؤالات بسیاري نمود تا آن
حضرت را به مشکل اندازد، و آن حضرت در مقام پاسخ به آنها به گونهاي عمل نمود که هیچ راه گریزي براي انکار پاسخها
برایش باقی نماند. او پرسید: اي محمّد، چه کسی این اخبار را از خدا به تو میرساند؟ فرمود: جبرئیل. گفت: اگر جز او مثلا
میکاییل حامل وحی بود به تو ایمان میآوردم، زیرا جبرئیل در میان ملائکه دشمن ما است. رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرمود:
چرا جبرئیل را دشمن میدارید؟ گفت: زیرا توسّط او بلا و سختیها بر قوم بنی اسرائیل نازل شد، همو بود که دانیال را از کشتن
بختن ّ ص ر منصرف ساخت تا کارش قوّت گرفت، و یهودیان را از لب تیغ گذراند، و خلاصه هر بدبختی و سختی را فقط جبرئیل
1) فرمود: واي بر تو! آیا نسبت به حقیقت ) نازل میکند، در حالی که میکاییل وسیله نزول رحمت است. ص: 82
امر پروردگار جاهل و بیخبرشدهاي؟! گناه جبرئیل در اطاعت فرمان خداوند در باره شما چیست؟ آیا در باره فرشته مرگ
اندیشیدهاید؟ آیا به جهت قبض روح مردم- که شما هم گروهی از آنانید- دشمن شما شده؟ آیا اجبار پدر و مادر به فرزند در
استفاده از دارویی تلخ که به صلاح اوست، آن دو را در زمره دشمنان فرزند در میآورد؟! نه مسلّما این طور نیست، بلکه شما به
حقیقت امر خداوند جاهل، و از حکمت و تدبیر او غافلید. من شهادت میدهم که جبرئیل و میکاییل هر دو عامل به امر خدا، و مطیع
فرمان اویند. و من معتقدم که دشمنی با یکی از آن دو ملزم به عداوت دیگري است، و کسی که فکر میکند یکی از آن دو را
دوست میدارد و از دیگري بیزار است بیشکّ کافر و دروغگو است. و بهمین ترتیب همان طور محمّد و علی همچون دو برادرند
صفحه 34 از 184
که جبرئیل و میکاییل، پس هر کس آن دو را دوست بدارد از اولیاء اللَّه است، و هر که دشمنشان بدارد از اعداء اللَّه است و هر
کس یکی از آن دو را دشمن بدارد و پندارد که دیگري را دوست دارد کاذب و دروغگو است، و آن دو از او بیزارند، [و همین
طور هر که یکی از ما را دشمن بدارد و فکر کند دیگري را دوست دارد بیشکّ کاذب است، و هر دوي ما از او بیزاریم] و خداوند
بگو: » : متعال و فرشتگان و خوبان خلق خدا از او بیزارند. () 26 - از امام عسکري علیه السّلام نقل است که فرمود: سبب نزول این آیه
هر که ص: 83 دشمن جبرئیل باشد، پس [بداند که] او آن (قرآن) را به فرمان خدا بر قلب تو فرو آورده، که
کتابهاي پیشین را باور دارنده و مؤمنان را راهنما و مژدگان است. هر که دشمن خدا و فرشتگان و فرستادگان او و جبرئیل و میکاییل
سخنان زشت و حرفهاي نامناسبی بود که دشمنان خدا یعنی یهود و -« باشد، پس خدا هم دشمن کافران است- بقره: 97 و 98
ناصبیها، در باره جبرئیل و میکاییل و سایر فرشتگان خداوند بر زبان میآورند. امّا جهت دشمنی ناصبیها با فرشتگان الهی این بود که
رسول خدا (صلی اللَّه علیه و آله و سلّم) هر فضیلت و منقبتی از أمیر المؤمنین علی بن أبی طالب علیه السّلام ذکر مینمود پیوسته
جبرئیل از جانب راست علی علیه » : و در برخی از آنها میفرمود ،« آن خبر را جبرئیل از خداوند متعال به من رساند » : میگفت
السّلام، و میکاییل از جانب چپ، و اسرافیل از پشت سر، و عزرائیل در پیش روي او در حرکتند، و جبرئیل به جهت اینکه در سمت
راست علی است به میکاییل افتخار میکند، و میکاییل هم به اسرافیل و عزرائیل مباهات مینماید، چنان که در میان ندماي پادشاه
1) و همچنین رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله میفرمود: ) .« آنکه در جانب راست او مینشیند بر ندیم سمت چپی افتخار میکند
شریفترین ملائکه نزد خدا کسی است که بیشتر اظهار محبّت در باره علی میکند. و سوگند ملائکه در میان خودشان این جمله
و باز میفرمود: فرشتگان .« سوگند به آنکه علی را پس از محمّد بر جمیع خلائق شرافت بخشید » است: ص: 84
آسمان و پردهها اشتیاق شدیدي به زیارت علی بن- أبی طالب دارند، چنان که مادر مهربان علاقمند به دیدن اولاد صالح خود
است. باري با شنیدن این سخنان بود که ناصبیان میگفتند: تا کی محمّد از قول جبرئیل و میکاییل و سایر فرشتگان مطالبی را در
فضائل و مناقب علی بن أبی طالب نقل خواهد کرد؟! و تا چه وقت خداوند متعال تمام توجّهش به علی است؟! ما از خدا و ملائکه و
جبرئیل و میکاییلی که بعد از محمّد تنها علاقه آنها به علی بن أبی طالب است بیزاریم! از تمام پیامبرانی که علی را پس از محمّد بر
دیگران برتري میدهند تبرّي میجوییم!! و امّا حال و هواي یهودیان- دشمنان خدا- بدین قرار بود که: چون رسول خدا صلّی اللَّه
علیه و آله به شهر مدینه مهاجرت نمود، جماعت یهود نزد عبد اللَّه بن صوریا آمده و او را بخدمت آن حضرت آورده و او از پیامبر
پرسید: خواب شما چگونه است، زیرا ما در باره خواب پیامبر آخر الزّمان مطالبی را شنیدهایم؟ ( 1) فرمود: چشمانم بخواب میرود
ولی قلبم بیدار است. گفت: راست گفتی اي محمّد. پرسید: فرزند متولّد شده از [مواد] پدر است یا مادر؟ رسول خدا صلّی اللَّه علیه
و آله فرمود: ص: 85 استخوان و عصب و رگهاي بچّه متکوّن از پدر است، ولی گوشت و خون و موهاي او از مادر
است. گفت: راست گفتی اي محمّد. ( 1) باز پرسید: چرا شباهت فرزند به عموهایش میرود و در آن هیچ شباهتی به داییها ندارد؟
و فرزند دیگري به داییهاي خود شبیه میشود و در آن هیچ شباهتی به عموهایش پیدا نمیکند؟ فرمود: در هنگام انعقاد نطفه، آب
هر کدام از زن و مرد که بر دیگري غلبه پیدا کند فرزند شبیه کسان او میگردد. گفت: راست گفتی. باز پرسید: براي چه از نطفه
یکی فرزند متولّد میشود و از نطفه دیگري نمیشود؟ رسول خدا فرمود: چنانچه نطفهاي روسرخ باشد فاسد بوده و قابل تولید
نیست، و اگر صاف و روشن شود قابلیّت تولید پیدا میکند. باز [گفت: صحیح است] پرسید: اوصاف پروردگارت را برشمار؟. در
بگو: حقّ این است که خدا یکتا و یگانه است. خدا تنها بینیازي است که نیازها بدو » : این وقت سوره مبارکه توحید نازل شد که
ابن صوریا گفت: راست گفتی اي محمّد، فقط یک سؤال مانده که اگر پاسخ .« برند. نزاده و زاده نشده است. او نظیر و مثلی ندارد
آن را بدهی بتو ایمان آورده و گفتهات را خواهم پذیرفت. کدامیک از فرشتگان خداوند بتو وحی میرساند؟ فرمود: جبرئیل. ابن
صوریا گفت: آنکه از میان فرشتگان دشمن ما است!!. توسّط اوست که مرگ و میر و سختی و جنگ بر ما نازل میشود. فرشته
صفحه 35 از 184
مورد نظر ما میکاییل است که نعمت و سرور و رحمت میآورد، اگر میکاییل ص: 86 حامل وحی به تو بود، همه ما
بتو ایمان میآوردیم، زیرا اوست که همیشه ضامن بقاي ملک ماست، و جبرئیل بر خلاف او پیوسته موجب خرابی و ویرانی سلطنت
ما بوده و بهمین خاطر دشمن ما میباشد. ( 1) در اینجا سلمان فارسی از او پرسید: چگونه عداوت او براي شما آشکار شد؟ گفت:
بسیار خوب سلمان، آري؛ چندین بار با ما عداوت ورزیده است، و از جمله مواردي که سخت به ضرر ما اقدام نموده در این ماجرا
هویدا است: خداوند به انبیاي بنی اسرائیل وحی فرستاده بود که شهر بیت المقدس بدست مردي بنام بختنصّر خراب خواهد شد. و
در زمان خود او نیز از وقت خرابی آن مطّلع شده بودیم، و خداوند پس از هر کار، کار دیگري پدید آرد، و آنچه را خواهد از میان
ببرد و [یا] برجاي و استوار بدارد. و به محض اطّلاع از خبر ویرانی شهر بیت المقدس بزرگان بنی اسرائیل پس از مذاکره و مشاوره
شخص قوي و فاضل و محترمی بنام دانیال را که از زمره انبیا بود مأمور قتل بختن ّ ص ر نمودند، و براي این کار مقدار زیادي مال به
او دادند تا در این راه صرف کند، هنگامی که رهسپار شهر بابل شد بختن ّ ص ر را پسر ضعیف و فقیر و عاجزي یافت، و همین که
خواست او را بکشد جبرئیل نازل شده و به دانیال گفت: اگر این پسر همان است که خداوند خبر داده، البتّه نخواهی توانست بر او
چیره شده و او را به قتل رسانی، و در غیر این صورت براي چه او را میکشی؟! ص: 87 حضرت دانیال نیز حرف او
را پذیرفته و از قتلش صرف نظر نمود و به بیت المقدس بازگشت و جریان امر را به ما گزارش داد. بعدها همان پسر ضعیف رفته
رفته قدرت یافته و به حکومت رسید و به جنگ ما شتافت و شهر بیت المقدس را ویران نمود، و بهمین خاطر است که جبرئیل را
دشمن میداریم، و میکاییل دشمن جبرئیل [و دوست ما] است. ( 1) سلمان گفت: اي ابن صوریا همین اعتقاد موجب گمراهی و
انحراف شما شده است، مگر گذشتگان شما توسّط انبیاي خود و کتابهاي آسمانی از جانب خدا در نیافته بودند که بختن ّ ص ر به
حکومت رسیده و بیت المقدس را ویران خواهد کرد؟ و آیا قصد آنان از فرستادن دانیال و قتل بختنصّر تکذیب فرمایش خداوند
و ردّ اخبار انبیا بوده و یا غلبه بر خواست و اراده پروردگار متعال؟! آیا آن گذشتگان [در صورت حقیقت ماجرا] با این عمل به
خداوند کافر نشدند؟ و در این حال چگونه جایز است با جبرئیل که مخالف غلبه بر خواست خدا بوده و مانع تکذیب امر خدا شده
عداوت و دشمنی نمود؟ ابن صوریا گفت: خداوند خبر خروج بختن ّ ص ر را به انبیاي خود داده بود ولی خود پروردگار آنچه را
خواهد محو میکند یا برجاي و استوار میدارد. سلمان گفت: بنا بر این شما نیز به مطالب تورات اعتماد ننموده و بدستورات آن
عمل نکنید؟ زیرا ممکن است خداوند برخی از آیات آن را محو و برخی دیگر را اثبات کرده باشد. و شاید با این اعتقاد حضرت
موسی و هارون (علیها السّلام) را از مقام نبوّت عزل کرده باشد، ص: 88 و خلاصه هر چه از آن دو بزرگوار به شما
رسیده خلاف آن درست باشد، و شما در نهایت به هیچ یک از آنها؛ به وعد و وعید و ثواب و عقاب الهی نمیتوانید اطمینان
را به جهل کشانده و آن را عوضی « خدا آنچه را خواهد از میان ببرد و یا برجاي استوار بدارد » نمایید. و براستی شما شعار
فهمیدهاید. و بهمین خاطر است که شما به خدا کافر و به اخبار غیبی او منکر، و از دین او جدا شدهاید. ( 1) سپس سلمان گفت: من
معتقدم دشمن جبرئیل: با میکاییل هم دشمن است، و آن دو باهم، با دشمنانشان دشمن، و با دوستانشان دوست میباشند. در این
قُلْ مَنْ کانَ عَدُ  وا لِجِبْرِیلَ را در تأیید سخن سلمان و حمایت او از دوستان خدا بر علیه » : هنگام خداوند در تأیید سخن سلمان؛ آیه
دشمنان، و بجهت نقل فضائل ولیّ خدا علی علیه السّلام نازل فرمود، و نیز آیه فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ یعنی جبرئیل این قرآن را نازل نموده، و
به اذن خدا بر قلب تو فرو آورده- یعنی به امر خدا- که کتابهاي پیشین را- از بین سایر کتابهاي الهی- تصدیق؛ و مؤمنان را » جمله
راهنما از گمراهی و بشارت و مژدگان است به نبوّت محمّد صلّی اللَّه علیه و آله و ولایت علی علیه السّلام، و امامان پس از او که
حقّا اولیاي خدایند، در صورتی که أهل ایمان بر موالات و دوستی محمّد و علی و خاندان پاك آن دو بمیرند. ص:
1) سپس رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله خطاب به سلمان فرمود: براستی خداوند گفتهات را تصدیق و با نظرت موافقت فرمود، ) 89
و جبرئیل از جانب حقتعالی به من گفت: سلمان و مقداد دو برادرند که در دوستی تو و علی- برادر، وصی و همدمت- پاك و
صفحه 36 از 184
خالصند، و آن دو در میان اصحابت همچون جبرئیل و میکاییل در میان فرشتگانند، با هر که به آن دو فرشته بغض ورزد دشمن، و با
هر که با آن دو و محمّد و علی دوستی نمایند دوستند. و چنانچه تمام أهل زمین، سلمان و مقداد را همچون دوستی فرشتگان
آسمانها و پردهها و کرسی و عرش به آن دو، محض خاطر محبّتشان به محمّد و علی و دوست داشتن دوستانشان و دشمنی
27 - از امام حسن عسکريّ علیه السّلام نقل ( دشمنانشان، آن دو را دوست میداشتند البتّه خداوند هیچ کس را عذاب نمیکرد. ( 2
پس از آن دلهاتان سخت شد همچون سنگ یا سختتر، و همانا از برخی سنگها جویها روان شود و » : است که فرموده: وقتی آیه
برخی از آنها بشکافد و آب از آن بیرون آید، و برخی از آنها از بیم خدا [از کوه] فرو ریزد، و خدا از آنچه میکنید غافل نیست-
در شأن یهود و ناصبیها نازل شد؛ مفادّ آن که حاوي سرزنش پیامبر بر یهودیان بود بر آنان گران آمد، پس گروهی از « بقره: 74
سران و خطیبانشان به رسول خدا گفتند: اي محمّد تو از ما بدگویی نمودي و به دلهاي ما نسبت خلاف دادي، که خداوند بر آن
واقف است، بتحقیق که در دلهاي ما خیرات بسیاري ص: 90 نهفته است، زیرا ما پیوسته روزه میگیریم و صدقه
میدهیم و از فقرا دستگیري میکنیم. ( 1) رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرمود: اعمال خیر زمانی مطلوب است که برخوردار از دو
ویژگی باشد: اوّل اینکه تنها براي خدا باشد و دوم مطابق امر او صورت گیرد. و اعمالی که از سر ریا و خودنمایی و بقصد مخالفت
و دشمنی با رسول خدا و اظهار ثروت و شرافت و دارایی انجام میگیرد عاري از هر خیر و صلاحی است، بلکه سراسر شرّ و فساد و
موجب بدبختی صاحب آن صفات بوده و خداوند نیز او را به شدیدترین وجه عذاب مینماید. یهودیان گفتند: اي محمّد، تو این
گونه فکر میکنی، ولی ما معتقدیم که تمام اموالمان را صرف باطل نمودن امرت و دفع ریاستت و پراکنده ساختن اصحابت از
گردت مینماییم و این خود جهادي بزرگ است، و امید داریم به سبب آن به اجر جمیل و ثواب بزرگی از جانب خدا نائل آییم، و
کمترین حالت و وضع ما این است که در مرافعه و دادخواهی با تو شبیه و یکسانیم، پس دیگر تو چه فضیلتی بر ما داري؟! رسول
خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرمود: اي برادران یهودي، درست است که در مرافعه و دادخواهی أهل حقّ و باطل با هم شبیه و یکسانند،
ولی شواهد و حجّتهاي الهی میان آن دو را متمایز ساخته و أهل باطل را رسوا و حقیقت امر حقّ گویان را آشکار میگرداند. و
، رسول خدا محمّد نه از جهل شما استفاده میکند و نه بیحجّت و دلیل، شما را مجبور به پذیرش خود مینماید، الاحتجاج، ج 1
ص: 91 بلکه حجّت و دلیلی از طرف خدا به شما ارائه میکند که نه قادر به دفع آن بوده و نه تاب امتناع از تصدیق آن را داشته
باشید. اگر محمّد به انتخاب خود برایتان معجزهاي میکرد به شک افتاده و میگفتید: آن اتّفاقی، ساختگی و شعبده و متداول، یا از
سر تبانی بوده است. ولی هنگامی که مطابق خواست شما معجزهاي نشان میدهم دیگر هیچ یک از آن حرفها جایی براي گفتن پیدا
نمیکند. ( 1) پس بدانید که ربّ العالمین مرا وعده فرموده که خواستههایتان را به شما نشان دهد تا جاي هیچ عذر و بهانهاي براي
کافرین شما باقی نگذارد، و در بینش و دید مؤمنین شما بیافزاید. یهودیان گفتند: از روي انصاف سخن گفتی. پس اگر به
وعدههایت از سر انصاف وفا نمودي که هیچ، و إلّا تو اوّلین فردي خواهی بود که از دعوي نبوّت منصرف شده و به میان مردم
خواهی رفت، و به سبب عجز از جواب ما و آشکار شدن پوچی ادّعایت در آنچه خواسته بودي تسلیم حکم تورات میشوي. رسول
خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرمود: راستی و درستی گویاي شما است؛ نه تهدید. هر پیشنهاد و سفارشی دارید بدهید تا دیگر هیچ عذر
و بهانهاي برایتان نماند. گفتند: تو معتقدي که در دلهاي ما هیچ نشانی از دستگیري فقرا، و یاري ضعیفان ص: 92 و
قدرت ابطال باطل و احقاق حقّ نیست، و اینکه سنگها نرمتر از دلهاي ما و در برابر خدا مطیعترند، پس ما را بنزد یکی از این کوهها
ببر و آن را در تصدیق خود و تکذیب ما به گواهی و شهادت بخواه، اگر به تصدیق تو زبان گشودند تو بر حقّی، و ما را ملزم به
پیروي تو مینماید، و چنانچه زبان به تکذیب تو گشود یا هیچ جوابی نداد، با این کار بدان که تو در ادّعایت کاذب و دشمن جان
خود میباشی. ( 1) رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرمود: بسیار خوب، بیایید باهم بسراغ هر یک از این کوهها که میخواهید برویم
تا یکی از آنها را به گواهی گیریم تا به سود من و زیان شما شهادت دهد. پس بسراغ ناهموارترین کوه رفته و گفتند: اي محمّد این
صفحه 37 از 184
کوه را به شهادت طلب! پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله نیز خطاب به کوه فرمود: به حقّ جاه و مقام محمّد و آل پاکش که توسّط ذکر
نام آنان خداوند سنگینی عرش را بر گرده انبوه فرشتگان- که جز خدا تعدادشان نداند- سبک ساخت، به حقّ جاه و مقام محمّد و
آل پاکش که توسّط ذکر نام آنان خداوند توبه آدم را پذیرفت و از خطایش درگذشت و به جایگاه سابقش باز گرداند، بحقّ
محمّد و آل پاکش که توسّط ذکر نامشان و حرمتی که در درگاه خداوند دارند ادریس نبی در بهشت به مقام بلندي نائل گشت، از
تو میخواهم، گواهی و شهادت به حقیقت امر محمّد دهی، و او را همان طور که خداوند به تو سپرده؛ در ذکر قساوت قلب
1) ناگهان کوه جنبیده و به لرزه ) یهودیان تصدیق نمایی و انکار آنان را بر رسالت محمّد تکذیب کنی. ص: 93
افتاد و با جاري شدن آب از آن و ندا داد: اي محمّد، گواهی میدهم که تو رسول پروردگار جهانیان، و آقا و سرور همه خلائقی،
و شهادت میدهم که دلهاي این یهودیان- همان گونه که وصف نمودي- سختتر از سنگ است که هیچ خیري از آن خارج
نمیشود، و چه بسا از برخی سنگها سیل یا آب جاري شود، و شهادت میدهم به اینکه این جماعت در بهتان به تو- که بهتان به
خدا است- کاذب و دروغگویند. سپس رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله خطاب به کوه فرمود: آیا خداوند تو را امر فرمود که در
خواستههایم به جاه محمّد و آل پاکش- که توسّط آنان نوح را از اندوه عظیم (طوفان و غرق) رهانید، و آتش را بر ابراهیم سرد و
سلامت ساخت، و او را در میان آتش بر چنان تخت و سریر و فراش مستقرّ نمود که مانند آن را طاغوت زمانش براي هیچ یک از
پادشاهان زمین ندیده بود، و اطرافش را درختانی سرسبز و خرّم و شکوفا و انواع شکوفههاي چهار فصلی رویانید- مرا اطاعت کنی؟
کوه پاسخ داد: آري اي محمّد، براي تو گواهی میدهم به این امور، و شهادت میدهم که هر چه بخواهی انجام میدهم: از تبدیل
انسانها به خوك و میمون، یا فرشته و ملک، یا آتش به یخ یا یخ به آتش، یا آسمان را به زمین پایین کشم یا زمین را به آسمان بالا
1) و خداوند زمین و آسمان را مطیع ) برم، یا اطراف شرق و غرب و درّهها را مانند کیسه سربستهاي نمایم. ص: 94
تو ساخته، و کوهها و دریاها به امر تو رفتار میکنند، و سائر مخلوقات خداوند، از بادها و صاعقهها و تمام اعضاء و جوارح انسان و
حیوان مطیع و فرمانبردار تواند، و هر چه دستور دهی انجام دهند. یهودیان گفتند: اي محمّد، آیا ما را فریب داده و به خطا
میاندازي؟ آنچه شنیدم صداي گروهی از اصحابت بود که پشت این کوه نشستهاند، و آنان بودند که این سخنان را گفتند، و فکر
میکنی ما صداي آنان را از صداي کوه تشخیص نمیدهیم؟ گول این کارها را فقط جماعت ناتوان و سبک مغزت میخورند، اگر
راست میگویی تو به مکان کوه برو و به آن امر کن تا از ریشه در آید و به جاي تو بیاید، وقتی این طور شد و ما آن را دیدیم آن
وقت دستور بده که کوه از اطاق به دو نیم شود، سپس نیمه پایینی روي نیمه بالایی رود، و نیمه بالایی به زیر نیمه پایینی فرود آید،
که در این حالت ریشه کوه قلّه آن گردد، و قلّهاش ریشه آن، تا یقین کنیم که آن معجزه بوده و از جانب خدا است، و شبیه آن
همکاري و همراهی، از هیچ شعبدهباز و ساحر گستاخی ساخته نیست. سپس سنگ کوچکی به دستور آن حضرت غلطید و به جلو
آمد آنگاه پیامبر به یهودي فرمود: این سنگ را نزدیک گوش خود ببر، همه آنچه از کوه شنیدي برایت تکرار میکند، الاحتجاج،
ج 1، ص: 95 زیرا این قسمتی از آن کوه است. ( 1) او نیز سنگ را نزدیک گوش خود ساخت، و همان حرفهاي کوه را تکرار نمود،
ابتدا گفته پیامبر را در قساوت قلوب یهود تصدیق نمود، سپس در تایید سخن آن حضرت اعلام نمود: هر آنچه مال و ثروت در محو
اسم محمّد خرج کنند، پوچ و باطل بوده و آسیب و زیانش متوجّه خودشان است. دست آخر پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله فرمود:
شنیدي؟ آیا پشت این سنگ کسی بود که سخن میگفت و تو را به اشتباه میانداخت؟ یا آن خود سنگ بود؟ گفت: نه، آن
معجزهاي که در باره کوه سفارش دادم برایم بیاور. رسول خدا نیز به سمت محیط بازي دور شده سپس کوه را ندا داد و گفت: بحقّ
محمّد و آل پاکش- همانهایی که توسّط مقامشان و به جهت درخواست بندگان خدا به واسطه ایشان بود که پروردگار بر عاد؛ قوم
هود نبیّ، تندبادي سرد و سخت آواز و از حدّ گذشته فرستاد، بطوري مردم را هلاك ساخت که گویی تنههاي پوسیده و افکنده
درختان خرمایند. و به جبرئیل دستور داد تا در میان قوم صالح فریاد سهمگینی کشد تا همچون کاهی که براي گوسفندان آماده
صفحه 38 از 184
شده خرد و درهم شکسته شدند- از تو میخواهم که از بیخ و بن کنده شده و نزد من آیی، آنگاه دست مبارکش را در برابر خود
1) امام عسکري علیه السّلام فرمود: در این زمان کوه به لرزه افتاد و همچون مرکبی تیزپاي ) بر زمین نهاد. ص: 96
بحرکت در آمده و تا مقابل انگشتان آن حضرت رسید، آنگاه فریاد کشید: بله قربان، گوش بفرمان و مطیع اوامر شمایم اي رسول
پروردگار عالمیان، و علی رغم این دشمنان هر چه خواهی دستور فرما! آن حضرت فرمود: این جماعت از من خواستهاند که به تو
دستور دهم تا از بیخ و بن کنده شده و نصف گردي، سپس قلّهات به پایین افتد، و قاعدهات به بالا رود، و دست آخر قلّه و قاعدهات
باهم جابجا شود. ندا آمد: آیا مرا به این کار امر میفرمایید اي رسول ربّ العالمین؟ فرمود: آري. پس در آن واحد تمام دستورات
پیامبر را امتثال نمود. سپس کوه فریاد برآورد: اي یهودیان آیا اینها که دیدید پایینتر و غیر از معجزات موسی بود، همو که
میپندارید به او مؤمنید؟! جماعت یهود به هم خیره شده و یکی از آنان گفت: کارمان تمام است! و دیگري گفت: محمّد آدم
خوش اقبالی است و هر چه خواهد برایش انجام شود و از فرد خوش شانس هر کار خارق العادهاي سر میزند! مبادا این مشاهدات
1) پس از این سخنان ندایی سهمگین از کوه برآمد که: اي دشمنان خدا! شما با همین ) شما را بفریبد! ص: 97
عقیده بود که معجزات حضرت موسی علیه السّلام را نیز پوچ و باطل نمودید، مگر شما نبودید که به موسی گفتید: تبدیل عصا به
اژدها، و شکافته شدن دریا و باز شدن راهها در آن، و وقوف کوه بالاي سرمان همچون سایبان، همه این معجزات ناشئ از خوش
اقبالی توست و آنچه دیدیم ما را فریب نمیدهد!! سپس بواسطه این گفتار کوه و صخرهها آنان را به کام گرفته و این گونه به
28 - و از معمّر بن راشد نقل است که گفت: از امام صادق علیه السّلام شنیدم که ( حجّت پروردگار جهانیان ملزمشان ساختند. ( 2
میفرمود: یک روز فردي یهودي بخدمت رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله رسیده و در مقابل آن حضرت ایستاده و به او خیره شد.
رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله به او فرمود: چه میخواهی؟ گفت: آیا تو افضلی یا موسی؛ که خداوند با او صحبت کرد و کتاب
مقدّس تورات و عصا، و معجزاتی چون شکافته شدن دریا و سایبان ابر بر او نازل فرمود؟! فرمود: براي آدمی تعریف از خود قبیح و
خداوندا به حقّ » : ناپسند است، ولی ناگزیر میگویم: وقتی آن خطا از حضرت آدم سرزد با این جملات به سوي خداوند توبه نمود
1) و نوح ) خداوند نیز از خطایش درگذشت. ص: 98 ،«! محمّد و آلش به درگاهت التماس میکنم که مرا ببخشی
خداوندا به حقّ محمّد و آلش از تو درخواست » : نبی علیه السّلام وقتی سوار کشتی شد و از غرق شدن ترسید این گونه دعا کرد
پس خداوند با عزّت و جلال نیز او را نجات داد. و حضرت ابراهیم وقتی در آتش افتاد ،« میکنم مرا از غرق شدن نجات بخشی
خداوند نیز آتش را بر او سرد و سلامت « خدایا به درگاهت التماس میکنم که به حقّ محمّد و آلش مرا نجات دهی » : گفت
بار » : ساخت. و حضرت موسی چون عصایش را بر زمین انداخت- و با مشاهده آن- در دلش ترس و بیمی یافت این گونه دعا کرد
و خداوند متعال نیز فرمود: مترس که همانا تو ،«! الها! به حقّ محمّد و آلش به درگاهت التماس میکنم که آسوده خاطرم فرمایی
برتري. اي مرد یهودي! اگر موسی علیه السّلام مرا درك کرده و به من و نبوّتم ایمان نمیآورد، ایمان و نبوّت او هیچ سودي برایش
از نسل من است، همو که چون خروج کند؛ عیسی بن مریم به یاري و کمکش نازل شود و پشت سر او « مهدي » ! نداشت. اي یهودي
نماز بخواند.
[احتجاج رسول خدا- صلی الله علیه و آله- با یهودیان مدینه]
29 - و از ابن عبّاس نقل است که: چهل نفر از مردان یهوديّ از ( [احتجاج رسول خدا- صلی الله علیه و آله- با یهودیان مدینه] ( 2
مدینه خارج شده و گفتند: بیایید نزد این کاهن دروغگو رویم تا او را در روبرو توبیخ نموده و تکذیب کنیم، چرا که او ادّعا میکند
[أفضل] رسولان الهی است، و چگونه چنین سخنی صادق است که تمام انبیاء همچون آدم و نوح- و تمامشان را نام بردند- به
1) پس رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله به عبد اللَّه بن سلّام فرمود: تورات ) مناسبتی از او برتر و بهترند؟! ص: 99
صفحه 39 از 184
میان من و شما [حاکم باشد]. یهود نیز پذیرفت، و یکی از آنان گفت: حضرت آدم از تو بهتر و برتر است، زیرا خداوند با دست
قدرت خود او را آفرید و از روح خود در کالبد او دمید و فرشتگان را به سجده او واداشت. پیامبر فرمود: آدم نبی، پدر من است،
ولی آنچه بمن داده شده افضل و برتر است از آنچه به آن حضرت داده شده. گفتند: آنها چیست؟ فرمود: منادي در هر روز پنج بار
و لواي حمد .« آدم رسول خدا است » : و نمیگوید « شهادت میدهم معبودي جز اللَّه نیست و محمّد فرستاده او است » : ندا میکند که
در روز قیامت به دست من است نه آدم. گفتند: راست گفتی اي محمّد، این مطلب در تورات آمده. فرمود: این یک مورد. گفتند:
موسی از تو برتر است. فرمود: از چه لحاظ و براي چه؟ گفتند: زیرا خداوند چهار هزار کلمه [بیواسطه] با او سخن گفته، در حالی
که این گونه با تو مکالمه نفرموده. فرمود: من بهتر از آن عطا شدهام. گفتند: آن چیست؟ پاسخ داد: این آیهاي که خداوند در باره
پاك و منزّه است آن خدایی که بنده خود- محمّد- را شبی از مسجد الحرام به مسجد الأقصی که پیرامون آن را » : من نازل فرمود
ص: 100 و من روي بال جبرئیل قرار گرفته تا به انتهاي آسمان هفتم رسیدم، و از .« برکت دادهایم برد- إسراء: 1
است، و تا آمدم از ساق عرش آویزان شوم این ندا از آنجا « جنّۀ المأوي » وارد شدم که در آنجا « سدرة المنتهی » آنجا گذشته تا به
منم خداي یکتا که جز من خدایی نیست، منم ایمنی بخش بندگان، نگاهبان بر همه چیز، تواناي بیهمتا، بر همه چیره، » : در آمد که
و خداوند را با چشم دل نه با چشم سر مشاهده کردم، پس آیا این مقام بالاتر از مکالمه .« درخور کبریا و بزرگی، دلنواز و مهربان
حضرت موسی نیست؟ ( 1) گفتند: اي محمّد راست گفتی، این قسمت نیز در تورات نوشته شده است. رسول خدا صلّی اللَّه علیه و
آله فرمود: این هم مورد دوم. گفتند: نوح علیه السّلام از تو برتر است. فرمود: به چه علّت و براي چه؟ گفتند: زیرا او سوار بر کشتی
شد و بر کوه جودي نشست. فرمود: به من بهتر از آن عطا شده. گفتند: آن چیست؟ فرمود: براستی که خداوند با عزّت و جلال مرا
نهري در آسمان عطا فرموده که از عرش جاري است، و در اطراف و سواحل آن هزاران قصر است که آجرهایش یکی در میان از
، طلا و نقره بوده، گیاهان آن رود از زعفران و سنگریزههایش از درّ و یاقوت، و خاك زمینش از مشک سفید است. الاحتجاج، ج 1
ص: 101 پس این عطاي الهی براي من و امّتم بهتر است. و این مطلب اشاره به آیه کریمه: إِنَّا أَعْطَیْناكَ الْکَوْثَرَ دارد. گفتند: راست
گفتی اي محمّد، این مطلب نیز در تورات نوشته شده، و این بهتر و برتر از آن است. ( 1) رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرمود: این
هم مورد سوم. باز گفتند: ابراهیم از تو بهتر و برتر بود. فرمود: براي چه و به چه علّت؟ گفتند: زیرا خداوند او را خلیل خود اختیار
کرده بود. فرمود: اگر ابراهیم نبیّ، خلیل خداوند بود من نیز حبیب خدایم، و نامم محمّد است. گفتند: چرا به این اسم نامیده شدي؟
و امّت من- در هر ؛« محمّد » و من « محمود » فرمود: خداوند مرا به این اسم نامیده، و نام مرا از اسم مبارك خود مشتقّ فرموده، او
میباشند. گفتند: راست گفتی اي محمّد، این نیز در تورات مکتوب است. آري فضیلت تو بالاتر است. رسول خدا « حامد » - حالی
صلّی اللَّه علیه و آله فرمود: این هم مورد چهارم. گفتند: عیسی از تو برتر بود. فرمود: براي چه؟ گفتند: روزي حضرت عیسی در
ص: 102 عقبه بیت المقدس بود که شیاطین به قصد آزار به سوي او آمدند، خداوند نیز جبرئیل را مأمور ساخت که
با بال راست خود شیاطین را براند و به آتش اندازد، پس با بالهاي خود به صورتشان زد و آنها را به آتش انداخت. ( 1) فرمود: به
من بهتر و برتر از آن فضیلت عطا شده است. گفتند: آن چیست؟ فرمود: در راه بازگشت از جنگ بدر، من بسیار گرسنه بودم،
هنگام ورود به مدینه با زنی یهودي روبرو شدم که بر سرش کاسه بزرگی حاوي بره بریان شده، و در کیسهاش مقداري شکر بود.
آن زن گفت: خدا را شکر که سلامتیت ارزانی داشت، و نصر و ظفر بر دشمنان عطایت فرمود: من براي خدا نذر کرده بودم که اگر
شما از این جنگ با سلامتی و غنیمت باز گردید این بره را ذبح کرده و بریانش کنم و به شما پیشکش نمایم. پیامبر صلّی اللَّه علیه و
آله فرمود: من نیز از مرکب خود پیاده شده و خواستم دست به غذا ببرم که ناگاه آن بره بریان شده به اذن و فرمان خداوند به روي
پا ایستاد و گفت: اي محمّد! از من چیزي مخور که من مسموم شدهام. ص: 103 یهودیان گفتند: راست گفتی، این
فضیلت بهتر و برتر از آن است. ( 1) پیامبر گرامی اسلام فرمود: این هم مورد پنجم. گفتند: فقط یک مورد مانده، و سپس از
صفحه 40 از 184
خدمتتان مرخص خواهیم شد. فرمود: بگویید. گفتند: سلیمان از تو بهتر و برتر بود. فرمود: در چه فضیلت؟ گفتند: زیرا خداوند با
عزّت و جلال تمام شیاطین و انس و جنّ و پرندگان و بادها و حیوانات وحشی را گوش بفرمان و مسخّر او ساخته بود. رسول خدا
صلّی اللَّه علیه و آله فرمود: خداوند نیز براق را مسخّر من ساخت و آن عطا از همه دنیا بهتر و بالاتر است، و آن مرکبی از مراکب
بهشت است که چهرهاش همچون صورت آدمی، و سمهایش چون سم اسبان، و دمش مانند دم گاو، از حمار بزرگتر و از قاطر
کوچکتر است. زین آن از یاقوت سرخ و رکابش از درّ سفید، و آن را هفتاد هزار لگام از طلا است، دو بال دارد که با درّ و یاقوت
یهودیان . « لا إله إلّا اللَّه وحده لا شریک له، محمّد رسول اللَّه » : و زبرجد تزیین شده است، و بر پیشانیش این جمله نوشته شده
گفتند: اي محمّد راست گفتی، و آن در تورات نوشته شده است، و این فضیلت از آن برتر است. اي محمّد همگی ما شهادت به
یگانگی خدا و رسالت تو میدهیم. پس پیامبر فرمود: نوح نبی علیه السّلام در میان قومش به مدّت نهصد و پنجاه سال الاحتجاج،
و جز اندکی » : ج 1، ص: 104 مشغول تبلیغ و دعوت بود، ( 1) سپس خداوند آنان را در کمی و قلّت تعداد مؤمنینشان این گونه فرمود
و مرا در مدّت کوتاهی که مأمور به دعوت شدهام بیش از حضرت نوح در تمام عمر .« با او ایمان نیاورده بودند- هود: 40
طولانیاش به من ایمان آورده و دعوتم را پذیرفتهاند، و در بهشت یک صد و بیست صف تشکیل میشود که هشتاد صف آنها از
امّت و پیروان من محسوب میشوند. و خداوند با عزّت و جلال قرآن را ناسخ همه کتب آسمانی گذشته و بیهمتا قرار داده است،
برخی از امور ممنوع در ادیان گذشته را حلال و برخی از امور حلال را ممنوع نمودم. مثلا حضرت موسی حکم به تحریم صید
ماهی در روز شنبه کرده بود، و به حدّي این ممنوعیّت تأکید داشت که خداوند به گروهی که در صید روز شنبه از حدّ بگذشتند
و تمام آنان بصورت بوزینه مسخ شدند. ولی در شریعت اسلام این ،« پس بوزینگان شوید، و خوار و رانده باشید- بقره: 65 » : فرمود
حکم به « شکار دریا و خوراك آن براي شما حلال شده است- مائده: 96 » : حرمت برداشته شده تا آنجا که به نصّ صریح این آیه
تجویز و حلّیت آن صادر گشت. و دیگر اینکه شریعت من همه شحوم (چربیهاي گوسفند و غیره) را که از خوردنش پرهیز
همانا خداي و فرشتگان او » : میکردید حلال و تجویز نمود. سپس خداوند در کتاب عزیزش این گونه بر من صلوات فرستاده است
بر پیامبر درود میفرستند، اي کسانی که ایمان آوردهاید، بر او درود فرستید- یعنی بگویید: اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد- و
هر آینه » : 1) سپس مرا در قرآن به دلنوازي و رحمت این گونه وصف فرموده ) ص: 105 .« سلام گویید- احزاب: 56
شما را پیامبري از خودتان آمد که به رنج افتادنتان بر او گران و دشوار است؛ به [هدایت] شما دلبسته است، و به مؤمنان دلسوز و
و همچنین خداوند براي حفظ احترام من اصحابم را فرمود که با من مکالمهاي نکنند مگر پس از آنکه .« مهربان است- توبه: 128
اي کسانی که ایمان آوردهاید، چون [خواهید که] با پیامبر راز گویید، پیش از راز گفتن خود » : صدقهاي بدهند، در این آیه
سپس خداوند از سر رحمت این حکم را- پس از آنکه واجب ساخته بود- از آنان برداشت. .« صدقهاي بدهید- مجادله: 12
[پاسخ رسول خدا- صلی الله علیه و آله- به سؤال مرد یهودي]
30 - از ثوبان نقل است که گفت: فردي یهودي بخدمت رسول ( [پاسخ رسول خدا- صلی الله علیه و آله- به سؤال مرد یهودي] ( 2
خدا آمده و گفت: اي محمّد از تو سؤالی دارم و تقاضا میکنم پاسخ فرمایید. ثوبان با پاي خود به او زده و اشاره کرد که بگو: یا
در] روزي ] » : رسول اللَّه. یهودي گفت: جز به اسمی که در میان قوم خود نامیده شده او را صدا نمیکنم! سپس با قراءت این آیه
گفت: مردم در آن روز کجا خواهند بود؟ فرمود: « که زمین غیر این زمین گردد و آسمانها [نیز غیر این آسمانها شود]- ابراهیم: 48
مردم پیش از رسیدن به محشر در محیطی تاریکند خواهند بود. پرسید: نخستین غذاي بهشتیان هنگام ورود به بهشت چه چیزي
خواهد بود؟ فرمود: جگر ماهی بزرگ. پرسید: سپس چه میخورند؟ فرمود: جگر گاو نر. پرسید: سپس چه میآشامند؟ فرمود:
سلسبیل (روان و گوارا). گفت: درست گفتی، اجازه میفرمایید از شما سؤالی کنم ص: 106 که پاسخش را جز
صفحه 41 از 184
انبیاء ندانند؟ فرمود: آن چیست؟ پرسید: از شباهت فرزند به پدر و مادرش. فرمود: نطفه مرد در بیشتر موارد سفید و غلیظ، و نطفه
زن زرد و رقیق است. و چون نطفه هر کدام بر دیگري برتري و تفوّق یابد به اذن و فرمان خداوند فرزند به او شبیه میشود. سپس
رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرمود: سوگند به خدایی که جانم در دست قدرت اوست پاسخ هیچ کدام از سؤالات تو را
نمیدانستم تا اینکه خداوند عز و جلّ در همین مجلس توسّط برادرم جبرئیل به من آموخت.
« در جریان مکر آنان در راه تبوك در شب عقبه » « احتجاج رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله بر منافقین »
-31 از امام عسکري علیه (1) « در جریان مکر آنان در راه تبوك در شب عقبه » « احتجاج رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله بر منافقین »
السّلام نقل است که فرمود: گروهی از منافقین در شب عقبه، قصد کشتن رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله را داشتند، و گروهی دیگر
در مدینه کمر به قتل حضرت علی علیه السّلام بسته بودند، ولی قادر به مغالبه و ستیزهجویی پروردگار نبودند و خوشبختانه موفّق
نشدند، و مطلبی که آنان را وادار به این توطئه نمود حسادتشان به اظهارات پیامبر در تمجید و تجلیل علی بن أبی طالب علیه السّلام
بود. ص: 107 از آن جمله: هنگام خروج پیامبر از مدینه به سمت تبوك وقتی علی علیه السّلام را جانشین خود در
شهر نمود بدو فرمود: جبرئیل بر من نازل شد و گفت: اي محمّد، علی أعلی ضمن ابلاغ سلام میفرماید: یا تو از مدینه خارج شو و
علی را بر شهر بگمار، و یا خود در شهر بمان و علی خارج شود. و هیچ گریزي از آن نیست. و علی را نیز مأمور به پذیرش یکی از
آن دو ساختهام، هیچ کس به حقیقت بزرگی و عظمت کسی که مرا در مورد آن دو اطاعت نماید و به پاداش عظیمش واقف نیست
و نمیداند. ( 1) پس هنگامی که او را جانشین خود در مدینه قرار داد موج زخمزبان و بدگویی منافقین به اوج خود رسید، که پیامبر
از علی دلتنگ و ملول؛ و از مصاحبت و رفاقتش بیزار گشته، و براي همین او را در مدینه گذاشته و بهمراه خود نبرده. و حضرت
علی علیه السّلام از شدّت ناراحتی و حزن، از مدینه خارج شده و به خدمت رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله رسید. پیامبر در مواجهه
با علی فرمود: چرا از مدینه خارج شدي؟ و آن حضرت جریان واقعه را باز گفت. پیامبر فرمود: آیا خوشنود نیستی که نسبت به من
مانند نسبت هارون به موسی باشی، جز آنکه پس از من هیچ پیامبري نخواهد بود؟! با شنیدن این کلام حضرت علی علیه السّلام به
مدینه بازگشت. و تیر منافقین به سنگ خورد. بنا بر این نقشهاي در خصوص قتل أمیر المؤمنین علیه السّلام کشیدند، بدین ترتیب که
در سر راه او گودال عمیقی کنده و روي آن را با حصیر و خاك پوشانیدند تا چون ص: 108 آن حضرت از آنجا
عبور کند با مرکبش در آن گودال بیافتد. زمین اطراف گودال، سنگلاخ بود، و قصد داشتند جهت استتار روي گودال را با سنگ
بپوشانند تا با زمین اطراف یکسان شده و آن حضرت را بکشند. ( 1) وقتی أمیر المؤمنین علیه السّلام نزدیک آنجا شد، اسب آن
حضرت به قدرت خدا بزبان آمده و سر خود را کج نمود و رو به سوار خود نموده و جریان امر را بازگفت و حضرت را از حرکت
باز داشت. آن حضرت نیز ضمن دعاي خیر براي او حرکت نمود تا به گودال سر پوشیده رسید. در اینجا اسب از بیم عبور از آن
مکان ایستاد. حضرت أمیر المؤمنین علیه السّلام فرمود: به اذن و فرمان خدا صحیح و سالم بگذر، و آن مرکب با معجزهاي دیگر
صحیح و سالم از روي آن همچون زمین سفت و محکم عبور نمود. و عرضه داشت: پروردگار جهانیان چقدر رعایت حال تو را
میکند! تو را از روي این گودال عبور داد. آن حضرت فرمود: خداوند به جهت خیرخواهی تو بود که مرا از روي آن گذراند.
سپس همچنان که روي اسب به عقب برگشته و مشغول صحبت بود، منافقین در ص: 109 اطراف او مخفی شده
بودند که ناگاه اسب ندا کرد: از این مکان دور شوید. همه رفتند و کسی نماند، و پس از آن زمانی نگذشت که همه آنان به درون
آن گودال افتادند، و صداي ناله و فغانشان بپا خاست و همه از آنچه دیده بودند متعجّب شدند. ( 1) پس حضرت أمیر علیه السّلام به
آنان فرمود: آیا نمیدانید چه کسی این توطئه را ترتیب داد: گفتند: نه، نمیدانیم. پس روي به مرکب خود کرده و پرسید: این توطئه
چگونه و بدست چه کسی شکل گرفت؟ گفت: اي أمیر المؤمنین، وقتی خداوند چیزي را که مردم نادان قصد تکذیبش را دارند
صفحه 42 از 184
تأیید میفرماید، و بالعکس چیزي را که قصد تأییدش را دارند تکذیب و نقص میکند، پس تنها خداوند پیروز و همه خلق مغلوب
و شکست خوردهاند. آري این توطئه بدست فلانی و فلانی- تا ده نفر- و با همدستی فلانی و فلانی، تا بیست و چهار نفر را نام برد.
و گروه دوم توطئهگران همراه پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله در سفرند و عزمشان را بر قتل آن حضرت در راه عقبه جزم کردهاند، در
حالی که خداوند با عزّت و جلال پشتیبان و حامی پیامبر است و هیچ کافري قادر به شکست ولی خدا نیست. پس برخی از یاران
حضرت أمیر علیه السّلام به او پیشنهاد نمود که از طریق نامه توسّط پیک سریعی پیامبر را مطّلع سازد، حضرت فرمودند: پیک خدا به
1) از آن طرف هنگامی که پیامبر به ) رسولش سریعتر، و نامهاش به او پیشتر است، ناراحت نباشید. ص: 110
نزدیکی آن عقبه رسید- همان جا که در مقابلش جماعت منافق و کافر رسوا شدند- و همان جا پیاده شد و اصحاب را جمع نموده
و فرمود: فرشته وحی جبرئیل به من خبر داد که علی در مدینه مورد سوء قصدي قرار گرفته و خداوند با الطاف و معجزاتش وي را
نجات داد، و ماجرا از این قرار بوده:- و جریان آن توطئه را تا آخر باز گفت، و فقط قسمت آخر سخن حضرت علی علیه السّلام که
مربوط به سوء قصد نسبت به خودش بود را مخفی داشت. باري چون فرمایشات پیامبر به اینجا رسید آن گروه بیست و چهار نفره از
منافقین با هم وارد سخن شدند، یکی گفت: بطور حتم از مدینه پیکی رسیده و خبر کشته شدن علی را آورده است. و محمّد با
زرنگی قصد دارد خبر را وارونه جلوه دهد تا دلهاي اصحابش را تسکین و تثبیت نموده و ایشان را از اضطراب و اختلاف محفوظ
بدارد. پس باتّفاق آراء قرار شد به محضر رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله رفته و از سالم ماندن علی اظهار شادي و خرسندي نموده،
1) پس نزد آن حضرت رسیده و او را ) و براي جلب توجّه و اطمینان و علاقه آن حضرت سخنانی گویند. ص: 111
بخاطر سلامتی علیّ علیه السّلام از خطر تهنیت گفته سپس گفتند: آیا علیّ بن أبی طالب افضل امّت است یا فرشتگان مقرّب
خداوند؟ فرمود: آیا شرافت فرشتگان جز به حبّ و دوستی محمّد و علی و پذیرش ولایت آن دوست؟ و بالاتر از آن اگر یکی از
محبّین و دوستداران علی دلش را تزکیه نموده و از گناهان بپرهیزد و از ریا و غشّ و دغل خود را حفظ نماید از فرشتگان پاکتر و
برتر خواهد بود. و آیا نمیدانید که خداوند فرشتگان را جز بخاطر خودبینی آنان مأمور به سجده آدم نساخت؟ زیرا تصوّر فرشتگان
چنان بود که هیچ مخلوقی که سزاوار جانشینی آنان باشد در دنیا یافت نخواهد شد، و خودشان را از لحاظ علم و دین و معرفت و
فضل بالاتر میدیدند. و بر همین اساس خداوند اراده فرمود که آنان را به خیال خام و اعتقاد باطلشان واقف فرماید، پس آدم را
آفرید و تمامی اسماء را بدو آموخت، سپس اسماء را به فرشتگان عرضه فرمود، و آنان از درك معرفت آن عاجز و درمانده شدند،
پس در این هنگام آدم را مأمور فرمود تا اسماء را بر ملائکه تعلیم نماید و ایشان را به برتري علمی خود آگاه نماید. سپس از صلب
آدم نسل او را خارج نمود، و در میان آنان انبیاء مرسلین و بندگان ص: 112 برگزیده خداوند، و افضل آنان محمّد
و آل و اصحاب و امّت نیکوکارش میباشند، ( 1) و به فرشتگان فهماند که آنان برتر از ایشانند، زیرا که با وجود صدها ابتلاءات و
پیشآمدهاي ناملایم از زحمت تأمین معاش خود و عیال و اهلش گرفته تا تحمّل ترس و خوف از دزدان و امراي ستمگر، و
استقامت در برابر امراض و سختیها، و مشقّت اغواء و اضلال شیاطین [و] انس و جن، و سختی زندگانی دنیوي، باز هم با هوا و
خواهشهاي نفسانی مبارزه کرده و براي اطاعت و امتثال اوامر و تکالیف الهی استقامت بخرج داده و پیوسته در مقابل تمایلات و
شهوات فطري خود از حبّ نساء و لباس و شهرت و دوستی دنیا و دیگر لذّات آن مجاهده نموده، رو به سوي حقّ و حقیقت
میآورند، و با خلوص نیّت و صفا و صدق باطن، در پی تحصیل علم و معرفت و قرب و منزلت قدم برمیدارند. خداوند عزیز
فرمود: اي فرشتگانم! شما از تمامی این گرفتاریها و علائق مادّي و دنیایی دورید، نه تمایلات جنسی شما را میآزارد، و نه شهوت
خوردن سست و ناتوانتان میسازد، و نه خوف و هراس از دشمنان دین و دنیایتان دلهاي شما را میلرزاند، ص: 113
و نه شیطان و اعوانش قادرند فرشتگانم را- همانها که از خطا و لغزش محفوظ و معصومشان داشتهام- وسوسه نمایند. ( 1) اي
فرشتگانم! اینست که اگر هر یک از بنی آدم سرگرم عبادت و اطاعت شده و با آن گرفتاریها و علائق، توجّه و خلوص قلب خود را
صفحه 43 از 184
حفظ کند، البتّه قدم بلندتري را برداشته و عملی را انجام داده است که شما از آوردن آن عاجز و ناتوان خواهید بود. و چون خداوند
جلیل مقام رفیع آدم را براي ملائکه معرّفی فرمود به آنان امر نمود که به آدم سجده کنند، زیرا او شامل همان خلائق برتر و افضل و
افراد برجسته و خصوصا شخصیتهایی چون پیامبر اسلام و علی بن أبی طالب و اهل بیت طهارت بود و گویی تمام آنان در صلب او
صفآرایی میکردند. و سجده فرشتگان ظاهرا به سوي آدم، ولی در واقع براي خداوند جهانیان بود. و آدم در این قضیّه مانند قبله
(خانه کعبه) بوده است، که مردم هنگام عبادت خدا به آن طرف متوجّه میشوند. آري آن سجدهاي که براي خداوند صورت
میگیرد براي هیچ کسی جایز و روا نیست، و نیز کسی را نشاید که از آفریده خدا به آن اندازه تجلیل نماید که در خور تجلیل
پروردگار جهانیان است. و اگر قرار بود کسی را این گونه امر به سجده غیر خدا کنم، حتما شیعیان ناتوان و مکلّفین را میگفتم که
پس از -« علی » افراد میانهرو در علم علی- وصیّ رسول خدا- را سجده کنند، و این کار را فقط بخاطر دوستی بهترین خلق خدا
رسول خدا- انجام دهند، همو که تمام سختی و بلاها را در اظهار حقوق الهی بجان خرید، و هیچ حقّی را که ص:
114 در انتظارش بود- که یا نمیدانست یا از یاد برده بود- انکار نکرد. ( 1) سپس فرمود: در طی این جریان کار ابلیس به عصیان و
نافرمانی کشید، و چون عصیانش از سر تکبّر و خودستایی بود به هلاکت افتاد، و آدم نیز خداوند را بواسطه خوردن از درخت
ممنوعه عصیان نمود ولی چون عاري از تکبّر بر محمّد و آل پاکش بود سالم ماند. و آن خلاصه فرمایش خداوند است بر او که:
اي آدم! ابلیس بواسطه تو به من عصیان ورزید، و بر تو تکبّر کرد و هلاك شد، و اگر سر به فرمانم نهاده و مرا حرمت مینهاد به »
هر ترتیبی به رستگاري میرسید، و تو نیز با خوردن درخت ممنوعه مرا مخالفت نمودي ولی بواسطه تواضع بر محمّد و آل او مرا
پس .« تعظیم نمودي، پس رستگار گشتی و عیب و عار لغزش از تو زایل شد، پس به حرمت و حقّ محمّد و آل پاکش مرا بخوان
خدا را به حقّ آنان خوانده و بواسطه تمسّک به ریسمان اهل بیت به نیکوترین وجهی رستگار گشت. سپس رسول خدا صلّی اللَّه
علیه و آله دستور فرمود که همه مهیّاي حرکت و کوچ شوند و به فردي گفت که ندا سر دهد که: بدانید که همه باید پشت سر
پیامبر حرکت کرده و هیچ کس نباید جلوتر از آن حضرت قدم برداشته و پاي به عقبه کوه بگذارد، تا خود پیامبر از آن بگذرد.
سپس به حذیفه دستور فرمود در پاي کوه نشسته و مراقب باشد چه کسی پیش از پیامبر به سوي عقبه کوه حرکت میکند، و در
1) حذیفه گفت: اي رسول خدا، من شرّ و بدي را در چهره برخی از ) ضمن پشت سنگی پنهان شود. ص: 115
فرماندهان سپاهت بخوبی در مییابم، و از این بابت بیم آن دارم که اگر در آنجا بنشینم تبهکاران منافق مرا ببینند، و پس از آگاهی
از قصدم، مرا بکشند. رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرمود: هنگامی که به پایین عقبه رسیدي به سمت سنگ بزرگی که در
آنجاست رفته و به آن میگویی که رسول خدا تو را امر میکند که برایم باز شوي تا من به داخل تو آیم، و نیز روزنهاي که از آن
مراقب اوضاع باشم، و همچنین هوایی داخل آید تا زنده بمانم. زیرا آن صخره مو به موي این فرامین را به اذن پروردگار جهانیان
انجام دهد. باري حذیفه نیز آن را گفت و داخل سنگ شد، ناگاه آن گروه بیست و چهار نفره سوار بر شتر و پیاده سر رسیدند و
یکی از آنان گفت: هر که را در اینجا دیدید فورا بکشید تا مبادا به محمّد خبر دهد و او برگردد، و یا تصمیم بگیرد که فقط در روز
از این عقبه عبور کند که در این صورت نقشه ما بهم بخورد. در این حال همه مذاکراتشان را حذیفه شنید، و آنان هر چه گشتند
کسی را نیافتند، و خداوند حذیفه را توسّط آن سنگ از دیدشان پنهان نمود تا اینکه هر کدام مطابق نقشه و تدبیر سویی که داشتند
در یک سوي کوه پراکنده شدند در حالی که میگفتند: هلاك محمّد را خواهید دید! و به خیال خام خود کار پیامبر را الاحتجاج،
ج 1، ص: 116 یکسره میدیدند، و خداوند تمام آن یاوهسراییها را از دور و نزدیک به گوشهاي حذیفه میرسانید، و او نیز همه را
به خاطر میسپرد. ( 1) هنگامی که همه تبهکاران در جاهاي خود مستقرّ شدند، آن صخره به زبان آمده و به حذیفه گفت: به سمت
رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله برو و آن حضرت را از جریان امر آگاه کن. حذیفه گفت: چگونه از تو خارج شوم که اگر آنان مرا
ببینند از ترس جانشان مرا بخاطر این خبرچینی خواهند کشت! از کوه ندا آمد: همو که تو را در من جاي داد و هوا را از همان روزنه
صفحه 44 از 184
به تو رسانید هموست که تو را به رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله رسانده و از دست دشمنان نجات میدهد. پس حذیفه برخاست تا
خارج شود که صخره به قدرت خداوند متعال گشوده شد و به فرمان او تبدیل به پرندهاي شد و به هوا پرکشید و اوج گرفت تا
اینکه در مقابل رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرود آمد، سپس به همان صخره تبدیل گشت، سپس حذیفه آن حضرت را در کمّ و
کیف ماجرا از آنچه دیده بود و تمام شنیدههایش قرار داد. فرمود: آنان را شناختی؟ گفت: ابتدا نقاب زده بودند و تنها آنان را از
روي مرکبشان شناختم، و وقتی همه جا را گشتند نقابهایشان را برداشتند، و من همه را دیدم و با ذکر اسامی ص:
117 شناختم.- و همه بیست و چهار نفر را نام برد-. آنگاه پیامبر به حذیفه فرمود: اگر خداوند موجب تأیید محمّد است؛ در این
صورت نه آنان و نه هیچ مخلوقی قادر به از بین بردن او نخواهد بود، همانا خدا کار خود را در باره محمّد رساننده است، هر چند
کافران را خوش نیاید. ( 1) سپس به حذیفه فرمود: تو و سلمان و عمّار همراه من برخیزید و بر خدا توکّل کنید تا از گردنه سخت
کوه که گذشتم به مردم خبر دهید که دنبال ما براه بیافتند. و خود سوار بر شتري شد و حذیفه افسار آن را گرفت و سلمان و عمّار
نیز اطراف آن حضرت مواظب بودند، و منافقین نیز سواره و پیاده در اطراف آن گردنه کمین نشسته بودند، و گروه بالاي جادّه
دبّههاي پر از سنگی را مهیّا نموده بودند تا از بالا به پایین بغلطانند تا شتر پیغمبر رمیده و آن حضرت را به درّه پرت کند. باري
هنگامی که آن دبّهها نزدیک شتر پیامبر شد به امر خداوند بالا رفته بحدّي و از بالاي مرکب رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله ردّ شد
و تماما به سمت دیگر افتاد، و حرکت و صداي آنها هیچ تغییري در حالت اشتر ایجاد نکرد. سپس رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله
به عمّار فرمود: به بالاي کوه برو و با عصایت به صورت مرکبهاي منافقین بزن و از آنجا دور کن. عمّار همین کار را کرد و آنان
متفرّق شده و برخیشان بزمین افتاده و دست و پایشان شکست، و اثر این ص: 118 جراحات بحدّي بود که تا زمان
« آن دو داناترین مردم به منافقینند » : مرگ بر آنان باقی ماند. و بهمین خاطر پیامبر در باره حذیفه و حضرت علی علیه السّلام فرمود
چون تمام توطئه و نقشه منافقین را از نزدیک مشاهده نموده بودند. باري خداوند در این ماجرا رسول خود را از شرّ و مکر منافقین
در امان داشت و آن حضرت سالم به مدینه بازگشت و جامه خواري و خفّت را بر تن جماعتی نمود که قصد کشتن پیامبر و علی را
داشتند، و هر دو آنان را حفظ فرمود.
احتجاج رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله در روز غدیر خمّ بر تمام مردم- در ولایت علیّ بن أبی طالب و سایر فرزندانش از امامان معصوم
علیهم السّلام-
احتجاج رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله در روز غدیر خمّ بر تمام مردم- در ولایت علیّ بن أبی طالب و سایر فرزندانش از امامان
32 - به اسناد مذکور در متن از امام باقر علیه السّلام نقل است که: پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله در موسم ( معصوم علیهم السّلام- ( 1
حجّ عازم مکّه بود- در حالی که تمام شرایع و قوانین را بجز حجّ و ولایت ابلاغ فرموده بودند- ص: 119 که فرشته
وحی جبرئیل نازل شده و از جانب پروردگار متعال ابلاغ سلام نموده و گفت: اي محمّد! خداوند میفرماید من هیچ پیامبري از
پیامبران گذشته را قبض روح نکردم مگر پس از کمال دین و اتمام حجّتم، و براي تو تنها دو موضوع باقی مانده که باید آن دو را
به مردم ابلاغ نمایی، یکی حکم حجّ و دیگري موضوع ولایت و خلافت است. زیرا من تا بحال زمین را خالی از حجّت قرار ندادهام
و هرگز هم خالی نخواهم گذاشت، زیرا خداوند عزّ و جلّ تو را مأمور فرموده تا خود و سایر مردمان- از اقصی نقاط مدینه و اطراف
آن که تمکّن و استطاعت لازم براي انجام حجّ دارند- را به مکّه سوق دهی و تمام اصول و قوانین آن را همچون نماز و زکات و
روزه به ایشان آموزش دهی. ( 1) پس منادي را فرمود تا اعلام کند که رسول خدا آهنگ سفر حجّ دارد و مأمور به تعلیم این عبادت
بزرگ همچون سایر شرایع و مقرّرات سابق است. باري رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله همراه هفتاد هزار نفر از اهالی مدینه و
اطراف آن عازم مکّه شده و از مدینه خارج شدند- مانند همان تعداد که حضرت موسی از آنان براي هارون بیعت گرفت و
صفحه 45 از 184
عهدشکنی کردند و در آخر از گاو و سامري تبعیّت نمودند- و همه جماعت مسلمین در طول این سفر قدم به قدم از تمام اعمال آن
1) باري عاقبت این بیعتی که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله براي خلافت ) حضرت پیروي میکردند. ص: 120
علی علیه السّلام از مسلمانان گرفت در نهایت نعل بالنّعل شبیه به عهدشکنی قوم موسی در بیعت با هارون و تبعیّت از گاو و سامري
گردید. جماعتی که مسافت مدینه تا مکّه را طی میکردند فضاي کوه و درّه و بیابان را مشحون از نداي لبّیک لبّیک خویش ساخته
و به آنجا حال و هواي باشکوهی دادند. و چون مسافتی را طی کردند جبرئیل نازل شده و خطاب به پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله
گفت: خداوند پس از ابلاغ سلام میفرماید: زمان وفات تو نزدیک شده و مدّت رسالتت رو به پایان است، و بدان که من تو را
بیهیچ چاره و گریزي فرا میخوانم، پس عهد خود بنما و سفارشت را ایراد کن، و آنچه علم داري از خود و میراث علوم انبیاي
پیش، و سلاح و تابوت و آثار و آیات رسالتت را به وصی و خلیفهات؛ و حجّت بالغه بر خلقم؛ علی بن- أبی طالب بسپار، و او را
همچون نشانهاي براي مردم برپا کن و عهد و میثاق او را تجدید نما، و به ایشان تمام عهود، و نیز پیمانی را که از ولایت علی بن أبی
طالب ولی خود و مولاي آنان و همه مرد و زن مؤمن بستهام به ایشان یادآوري کن. زیرا همه انبیایم را پس از اکمال دین و حجّتم و
اتمام نعمتم به ولایت دوستانم و دشمنی دشمنانم قبض روح نمودم، و این همان کمال توحید و دین و اتمام نعمت من است که
مقرون ص: 121 پیروي و طاعت ولیّ من میباشد. و باید مردم بدانند که من هیچ گاه زمین را خالی از ولی و
سرپرست قرار نمیدهم تا حجّت بر مردم و خلقم باشد، پس امروز دین شما را به کمال رساندم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و
بندهام و وصیّ پیامبرم و خلیفه پس از او و حجّت بالغه « علی » : اسلام را- به واسطه ولایت ولی خود و سرپرست مردان و زنان مؤمن
بر خلقم- دین شما پسندیدم. و طاعت و امتثال امر او مقرون طاعت من است. اطاعت او امتثال امر من، و عصیان او مستلزم مخالفت
من است، او را علم و نشانهاي میان خود و مردم قرار دادم، هر کسی مقام او را شناخت مؤمن، و منکر او کافر است. و هر کس در
بیعت او کسی را شریکش سازد مشرك میباشد، و هر کس با ولایت او بمیرد به بهشت رود و دشمنان او به جهنّم روند. ( 1) پس
را علم و راهنمایم قرارده، و از آنان برایش بیعت بگیر، و عهد و پیمانی که با آنان بستهام را تجدید کن، زیرا من « علیّ » ، اي محمّد
جانت را ستانده و نزد خود فرا میخوانم. و از این سو چون پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله نسبت به قوم خود و مخصوصا از منافقین امّت
خائف و ترسان بود که مبادا پراکنده شده و به جاهلیّت و کفري دیگر بازگردند، و همچنین از عداوت و بغض درونی آنان نسبت به
علی آگاه بود، به همین خاطر توسّط جبرئیل از خداوند درخواست نمود که او را از شرّ و کید و مکر منافقین حفظ فرماید. بنا بر این
ص: 122 رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله انجام این امر را تا مسجد خیف در مراجعت از مکّه به تأخیر انداخت. پس
در آن منزل بار دیگر جبرئیل نازل شده و تکلیف سابق را راجع به معرّفی علیّ ابن أبی طالب تجدید نمود ولی راجع به درخواست
در بین راه مکّه و مدینه رسید. « کراع الغمیم » آخر پیامبر مبنی بر عصمت و نگهداري او از شرّ منافقین هیچ پیامی را نیاورد تا اینکه به
در همین منزل جبرئیل براي بار سوم نازل شده و موضوع معرّفی علی بن أبی طالب را متذکّر شد، ولی بازهم خبري از جواب
درخواست پیامبر در حفظ و عصمت پیامبر نبود. پس پیامبر خطاب به جبرئیل گفت: از آن میترسم که مردم مرا تکذیب نموده و
رسیدند، جبرئیل « جحفه » سخنم را در باره علی بن أبی طالب نپذیرند. ( 1) باري از آنجا نیز حرکت کرده تا به غدیر خم؛ سه میلی
در همان جا ساعت پنج پس از آفتاب نازل شده و پیامی حاوي منع و سرزنش و عصمت و حفظ از مردم بدین مضمون آورد که:
اي محمّد: خداوند متعال سلامت رسانده و میفرماید: اي پیامبر، آنچه را از سوي پروردگارت بر تو فرو آمده برسان و اگر این »
باري پیش رفتگان در نزدیکیهاي جحفه .« نکنی پیام او را نرسانده باشی و خدا تو را از [فتنه و گزند] مردم نگاه میدارد- مائده: 67
بودند، و گروهی نیز هنوز به غدیر خمّ نرسیده بودند، پس با فرمان پیامبر همه آنان را برگرداندند و عقب ماندگان را جمع نمودند و
همه را در منزل غدیر خمّ دور هم گرد آورده و مقدّمات تعریف و توصیه و خطابه خود ص: 123 را فراهم آورد.
1) و در آن مکان درختهایی بود که بدستور رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله زیر آنجا جاروب شده و از سنگها به شکل منبر )
صفحه 46 از 184
استفاده گردید تا آن حضرت بر روي آن رفته و بر همه مشرف باشد. و تمام مسلمین از پیش و روي راه در آن مکان اجتماع کرده
و سر تا پا گوش شدند تا پیامبر به بالاي منبر رفته و پیام آسمانی و الهی و سخن شیرین خود را آغاز نماید. پس رسول خدا صلّی
اللَّه علیه و آله پس از حمد و ثناي الهی گفت: حمد و ستایش درخور پروردگاري است که شریک و نظیري نداشته و بیهمتا و
یگانه است، و حکومت او سراسر هستی را فرا گرفته، و علم و توجّه به او همه موجودات را احاطه نموده است، و همه در پیشگاه
قدرت و توانایی او خاضع و خاشعند. و پیوسته محبوب و محمود عالمیان است، خالق آسمانها و زمین و پروردگار روح و ملائکه و
جهان هستی، همه و همه غرق احسان و نیکویی و رحمت و فضل بیمنتهاي اویند، کریم و حلیم و صبور و شکیبا و بردبار است،
براي انتقام و عذاب گنهکاران شتاب نمیکند، سرائر و ضمائر بندگان بر او پوشیده نمیشود، افکار و نیّات و خاطرههاي مردم پیش
او روشن و آشکار ص: 124 است، هیچ عجز و کوتاهی و نیاز و ناتوانی بمقام عظمت او راه نیابد، ادراك و عقول
مردم از درك و شناخت کنه ذات و صفات کبرایی او عاجز و قاصرند، برپا دارنده قسط و عدل است، هیچ معبودي جز او نیست،
عزیز و حکیم است، بالاتر از آن است که چشمها او را دریابند، و او چشمها را دریابد، و اوست لطیف و آگاه به آشکار و نهان،
هیچ کس با دیدن پی به وصف او نبرد، و نه سرّ و آشکار او را دریابد مگر خود خداوند راهنمایی فرماید. ( 1) و شهادت میدهم
که قدس و پاکی خداوند متعال همه طبقات دهر را پر کرده است. و نور مقدّس او ابدیّت را پوشانیده است، خدایی که بیهیچ یار و
یاوري و شریک و مشاوري تقدیر و امر خود را ایجاد میفرماید، آنچه را که بخواهد لباس هستی میپوشاند و کوچکترین زحمت و
تکلّفی در کارهاي او در مقام خلق و تکوین کائنات دیده نمیشود، کارهاي او محکم و منظّم و متقن است، کمترین خلل و سستی
و جور و تجاوز و ظلمی در او نیست، خداوند کریم است و مهربان، و برگشت همه به سوي او خواهد بود. و شهادت میدهم همه
چیز در پیشگاه با عظمت و قدرت او خاضع و متواضعند، خورشید و ماه و ملک همه در تحت تسخیر و نفوذ او هستند، اوراق و
صفحات تکوین بدست تواناي او پیوسته در تغییر و تبدّل بوده، و روز و شب و زندگی و مرگ و فقر و غنی و خوشی و گرفتاري و
گرما و سرما و رنگهاي گوناگون پدیدار میشود، درهم کوبنده هر مخالف و معاندي است، و نابودکننده هر شیطان نافرمان و
سرکشی است، عاري از هر ص: 125 حریف و همتایی است، (ضدّ و ندّي ندارد) یکتا و یگانه است، تنها بینیازي
است که نیازها بدو برند، نزاده و زاده نشده است، و هیچ کس مر او را همتا و همانند نبوده و نباشد، معبودي واحد و پروردگاري
بزرگوار است، هر چه میخواهد اجرا میکند و آنچه اراده میکند انجام میدهد، میداند پس به شمار آورد، و میمیراند و زنده
میکند، و فقر و غنی، شادي و حزن، و منع و عطاء، همه و همه بدست با عظمت اوست، پادشاهی از آن اوست، نیکیها به دست او،
و او بر هر چیزي توانا است. ( 1) با افزودن و کاستن شب را در روز در میآورد و روز را در شب، هیچ معبودي جز او نیست، عزیز
است و غفّار، همو که دعاي بندگان اجابت و با سخاوت عطا میکند، شمارنده نفسها، و پروردگار جنّ و انس، هیچ چیزي براي او
مبهم و پیچیده نیست، و ناله دردمندان او را بستوه نیاورد، و پافشاري اصرارکنندگان طاقتش را طاق نکند، حافظ صالحان، و توفیق
دهنده رستگاران، و آقا و سرور جهانیان است، همو که شایسته شکر و حمد همه خلائق است. حمد و ستایش میکنم او را در همه
حال، در حال وسعت و تنگدستی، و در حال عافیت و شدّت، و ایمان دارم به او و به ملائکه و کتابها و پیغمبران او، مطیع اوامر او
بوده و در هر چه موجب رضاي اوست شتاب میکنم، و از سر میل در اطاعتش و خوف از مجازاتش تسلیم حکم و قضاي او هستم،
همان خدایی است که از نیرنگش ایمنی نیست و در نهایت عدالت و دادگري است، معترف به بندگی او میباشم، « اللَّه » چرا که
ص: 126 و به خدائیش شهادت میدهم، و هر آنچه وحی شدهام را میرسانم، تا مبادا مشمول قهر و عذاب و غضب
او شوم که در این صورت هیچ کس نتواند جلوي اراده او را بگیرد. ( 1) هیچ معبودي جز او نیست، همو مرا آگاه فرموده که در
صورت عدم ابلاغ دستورات او مأموریتم ناتمام و ابتر بماند، و نیز خداوند متعال متعهّد شده مرا در این تبلیغ محافظت فرماید، زیرا
خداوند کفایتکنندهاي کریم است. از جانب خداوند به من وحی رسیده است که: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ: اي پیامبر، آنچه را از
صفحه 47 از 184
سوي پروردگارت به تو فرو آمده- در باره خلافت علی بن أبی طالب- برسان و اگر این نکنی پیام او را نرسانده باشی، و خدا تو را
از [فتنه و گزند] مردم نگاه میدارد. اي گروه مردم! شاهد باشید که من در رساندن فرمان خداوند هیچ کوتاهی نکردم، بدانید که
جبرئیل در این سفر سه مرتبه از جانب خداوند بر من نازل شده و پس از ابلاغ سلام الهی مرا مأمور کرده است که در مقابل همگان
سفارش او را ابلاغ نموده و بگویم: علی بن أبی طالب برادر و وصی، و خلیفه و امام بعد از من است، و او در نزد من همان جایگاه
هارون در نزد موسی را داراست، جز اینکه پس از من پیامبري نخواهد بود. و او پس از خدا و رسول، ولی و سرپرست شماست و
همانا دوست و سرپرست شما خدا است و پیامبرش و » : خداوند متعال در این خصوص آیهاي بدین مضمون بر من نازل فرموده که
کسانی که ایمان آوردهاند، آنان که نماز را برپا میدارند و زکات ص: 127 میدهند در حالی که در رکوعند-
و آن همان علی بن أبی طالب است که نماز بپاي داشته و زکات پرداخته در حالت رکوع، و اوست که پیوسته و در همه .« مائده: 55
حال متوجّه خداوند بوده و در تمام امور او را در نظر میگیرد. ( 1) و نیز بدانید که من در ابتداي امر از جبرئیل خواستم مرا از ابلاغ
این مطلب به شما معذور بدارد زیرا به این نکته واقف بودم که تعداد اهل نفاق و دغل و دورویی بر پرهیزگاران امّتم غالبند، و
مسخرهکنندگان اسلام را میشناختم، همانها که در کتاب خدا این گونه وصف شدهاند که: چیزي با دهانهایشان میگویند که در
دلهایشان نیست، و آن را [سخنی کوچک و آسان] میپنداشتند و حال آنکه در نزد خداوند، بزرگ و عظیم است، و شدّت آزارم را
بدان جا رساندند که مرا اذن (سراپا گوش) نامیدند، و دلیل این نامگذاري این بود که میپنداشتند من شنواي هر سخنی میباشم، تا
و از آنان کسانیاند که پیامبر را میآزارند و میگویند: او [سراپا] گوش است- شنواي » : اینکه خداوند این آیه را نازل فرمود که
سخن هر کسی است- بگو: گوش نیکوست براي شما،- یعنی براي کسانی که میپنداشتند او اذن است- به خدا ایمان دارد و
و اگر بخواهم میتوانم نامهاي یکایک آنان را بشمارم، و خصوصیات کامل و تفصیل امورشان را .« مؤمنان را باور دارد- توبه: 61
ذکر بکنم، ولی بخدا قسم که این کار نه شایسته حال من و نه مورد پسند خداست که جز آنچه وحی شدهام را نگویم، سپس این
اي پیامبر آنچه را از سوي پروردگارت به تو فرو آمده- در باره علیّ بن أبی طالب- برسان و اگر این نکنی » : آیه را خواند
ص: 128 پیام او را نرسانده باشی، و خدا تو را از [فتنه و گزند] مردم نگاه میدارد. ( 1) پس اي گروه مردم بدانید
که: خداوند متعال علی بن أبی طالب را بر شما ولی و امام قرار داده، و اطاعت او را به نیکویی بر تمام گروههاي مهاجر و انصار و
تابعین آنان، و بر حاضر و غائب و عرب و عجم و کوچک و بزرگ و عبد و آزاد و بر هر خداپرست واجب فرموده است، او
فرمانش قابل اجرا، و سخنش مقبول، و امرش نافذ است، مخالف او ملعون، و پیرو او مشمول رحمت خداوند است، و هر کس او را
تصدیق کند و بدو گوش بسپارد و از او اطاعت کند مشمول غفران خداوند گردد. اي گروه مردم! اینجا آخرین محلّ گردهمایی و
گفتگوي من با شما است، پس امر پروردگارتان را نیک بشنوید و اطاعت کنید و امتثال نمایید، زیرا خداوند مولی و معبود شما
ولیّ « علی » ؛ است، و پس از او فرستادهاش محمّد، در برابرتان ایستاده و شما را خطاب میکند، و پس از من به امر پروردگار متعال
خدا و سرپرست شماست و پس از او تا پایان عمرتان اولاد و ذرّیّه او مولی و امامند. حلال همان است که خدا فرموده، و حرام همان
که ممنوع داشته، حلال و حرام را به من آموخت، و من تمام علوم افاضه شده از خداوند- از قرآن و حلال و حرام- را به علی دادم.
اي گروه مردم! خداوند متعال تمام علوم را بمن عطاء فرمود، و من هم تمام آنها را به ص: 129 علی بن أبی طالب؛
پیشواي پرهیزگاران و امام مبین تعلیم نمودم. ( 1) اي گروه مردم! از علی غافل نشوید و او را ترك مکنید، و از ولایتش خودداري
مکنید، او راهنماي به حقّ و راستی و عامل به آن است، باطل و پوچ را نابود و از آن منع میکند، و در راه خدا از ملامت دیگران
متزلزل نمیشود، او اوّلین مؤمن بخدا و رسول و فدایی پیامبر است، او در حالی با رسول خدا به عبادت خداوند پرداخت که همه
شما بتپرست بودید. اي گروه مردم! علی را بزرگ و محترم شمارید که خداوند او را تفضیل و تکریم فرموده است و بدو روي
آورید که خداوند او را به این مقام منصوب فرموده است. اي گروه مردم! او از جانب خداوند امام و رهبر است، و منکر ولایت او از
صفحه 48 از 184
پذیرش و غفران الهی بدور، و بطور قطع و یقین مشمول عذاب الهی و آتش سوزان است. از مخالفت با او برحذر باشید و گر نه به
آتشی روید که سوخت و هیمهاش آدمیان و سنگهایند، و براي کافران مهیّا شده است. اي گروه مردم! همه انبیاء و مرسلین گذشته
به نبوّت من بشارت داده شدهاند، و من خاتم انبیاء و مرسلین، و حجّت خدا بر همه أهل آسمان و زمین هستم، پس هر کس در این
مورد تردید کند همچون کفر دوران جاهلیّت کافر است. و هر کس در باره قسمتی از گفتار من شک نماید به همه گفتارم تردید
1) اي گروه مردم! این فضیلت و نعمتی است که خداوند متعال ) نموده است و مستحقّ آتش خواهد بود. ص: 130
مرا اعطا فرموده، هیچ معبودي جز او نیست، او را پیوسته حمد و سپاس گفته و از انعام و احسان خداوند براي همیشه تشکّر میکنم.
اي گروه مردم! علی را تفضیل دهید که او پس از من افضل همه مردم است، بوسیله ما است که مردم مشمول نعمت و رحمت
خداوند قرار میگیرند، و جبرئیل مرا خبر داده است که خداوند متعال میفرماید: هر که با علی مخالفت و دشمنی کند ملعون و
مغضوب بوده و از رحمت من دور میشود. و هر کسی باید بنگرد که براي فرداي قیامت چه پیش فرستاده است، و بترسید از اینکه
دوباره دچار لغزش شوید که خداوند بدان چه میکنید آگاه است. اي گروه مردم! بدانید که علی بن أبی طالب جنب پروردگار
اي گروه مردم! در باره .« تا کسی نگوید: دریغا بر آن کوتاهی که در باره خدا کردم- زمر: 56 » : است، و او مصداق این آیه است
قرآن بیاندیشید، و از آیاتش سر درآورید، و همیشه به محکمات آن ناظر باشید، و نباید از آیات متشابه پیروي کنید، و قسم بخدا
که کسی نمیتواند حقائق و دقائق قرآن را تفسیر و بیان کند مگر علی بن أبی طالب که برادر و وصیّ من است- و همزمان دست
کسی که من مولاي اویم علی » : علی را گرفته و بالا برد؛ بحدّي که زیر بازوي آن حضرت هویدا شد- و من به شما اعلام میکنم
مولاي او است، و موالات او ص: 131 از جانب خداوند با عزّت و جلال بر من نازل شده است. ( 1) اي گروه مردم!
علی و أولاد پاکش ثقل اصغرند، و قرآن مجید ثقل اکبر است. و هر کدام از آن دو مؤیّد و موافق دیگري خواهد بود، و هرگز از
همدیگر جدا نخواهند شد تا روزي که در جانب حوض بمن رسند، آنان امنا و حکماي خداوند در روي زمینند. اي گروه مردم!
آگاه باشید، همه و همه آگاه باشید که من تمام این مطالب را ادا نمودم و ابلاغ کردم و به گوش همه رساندم، همه و همه کلام
خدا بود و من از جانب او گفتم، که بجز برادرم علی بن أبی طالب کسی سزاوار منصب امارت و امامت نیست، و پس از من کسیرا
نشاید که عنوان امیر المؤمنین را بجز او به دیگري نسبت دهد. سپس دست مبارك خود را دراز کرده و از بازوي علی بن أبی طالب
علیه السّلام گرفته و بلند نمود تا آنجا که پاهاي آن حضرت در موازات زانوي پیامبر قرار گرفت و فرمود: اي گروه مردم! این علی
است، که برادر و وصیّ، و حافظ علم من، و جانشینم بر امّت است، او مفسّر قرآن و داعی بسوي خدا و عامل به مرضات الهی است،
با دشمنان خدا در جنگ؛ و طرفدار طاعت؛ و نهیکننده از نافرمانی او است، او جانشین پیامبر ص: 132 و امیر
مؤمنان و پیشواي هدایتگر است، و با عهدشکنان و ستمکاران و خارجشدگان از حقّ به اذن و فرمان خدا میجنگد، حال گفتاري
بزبان آورم که به امر پروردگارم هر سخنی را تغییر دهد: ( 1) پروردگارا، دوستدارانش را دوست بدار، و با دشمنانش عداوت کن،
و منکر او را لعن، و به هر که حقّش را پایمال کند غضب فرما. پروردگارا، بنا بر همانچه خود فرمودي اعلام داشتم که امامت پس
از من براي علی ابن أبی طالب است و او را به این مقام منصوب نمودم، تا شریعت خود را براي بندگانت به کمال رسانی، و نعمت
و هر کس که جز اسلام دینی بجوید هرگز » : خود را بر ایشان تمام کنی، و اسلام را دین آنان بپسندي، که خود در قرآن فرمودهاي
پروردگارا! تو را به گواهی میگیرم و تو را در این شهادت .« از او پذیرفته نشود و او در آخرت از زیانکاران است- آل عمران: 85
بس که تبلیغ خود را انجام دادم. اي گروه مردم! بیشکّ خداوند دین خود را با امامت او به کمال رساند، پس کسی که از او
پیروي نکند و به خلفاي پس از او- که همه تا روز قیامت از فرزندان صلبی منند- اقتدا ننماید، کارها و اعمالشان تباه و نابود شود و
براي همیشه در آتش بماند، و عذابشان سبک نشود و مهلت نیابند. اي گروه مردم! این علی است، که در همه موارد از شما بالاتر
است، در یاري ص: 133 رساندن و شایستگی، و نزدیکی و قرب، و عزّت در نزد من برتري دارد، و خدا و رسولش
صفحه 49 از 184
از او راضی و خشنودند، و تمام آیات رضایت و خشنودي در باره او نازل شده است، و خداوند تمام خطابهاي یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا
و تمام آیات مدح در کتاب خدا قرآن کریم در باره اوست، و سوره هل أتی براي اوست؛ ،«1» در قرآن را به او آغاز نموده است
که اعتراف به بهشت نموده، و جز در شأن او نازل نشده، و هیچ کس جز او بواسطه این سوره مدح نشده است. ( 1) اي مردم! او
کمککار دین خدا، و مدافع رسول است، او تقی، نقی، هادي و مهديّ است، پیامبر شما بهترین پیامبران، و وصیّ او بهترین اوصیا و
فرزندانش بهترین جانشینانند. اي گروه مردم! نسل هر پیامبري از پشت اوست، و نسل من از پشت علی است. اي گروه مردم!
براستی، ابلیس به واسطه حسادت بود که آدم را از بهشت بیرون فرستاد، پس حسد نورزید که اعمالتان تباه شده و در نهایت
منحرف گردید، زیرا تنها یک خطا موجب شد آدم صفوة اللَّه از بهشت به زمین هبوط نماید، در حالی که او برگزیده خداوند بود،
تا چه رسد به شما که گروهی عباد اللَّه و گروهی اعداء اللَّه هستید، بدانید که مبغض علی تیرهبخت و دوستدار او تقیّ و خدا ترس
به نام خداي بخشاینده مهربان. » : است. و جز اهل ایمان به او اعتماد ندارد، و قسم بخدا که سوره و العصر در باره علی نازل شده، که
ص: 134 سوگند به روزگار [پیروزي حقّ بر باطل]. که هر آینه آدمی در زیانکاري است. مگر کسانی که ایمان
آوردند و کارهاي نیک و شایسته کردند و یک دیگر را به راستی و درستی اندرز دادند و یک دیگر را به شکیبایی سفارش
1) اي گروه مردم! نقل قول خداوند نمودم و پیام خود را به شما رساندم، و بر پیامبر جز رساندن آشکار پیام نیست. اي ) .« کردند
گروه مردم! ترس از خداي را چنان که شایسته ترس از اوست پیشه کنید، و ممیرید مگر در حالی که مسلمان باشید. اي گروه مردم!
به خدا و پیامبرش و نوري که با او نازل شده- قرآن- ایمان بیاورید پیش از آنکه چهرههایی را محو و ناپدید کنیم آن گونه که آنها
را به پشت سرشان بگردانیم. اي گروه مردم! نور خداوند در من راه یافته، سپس در علی، و پس از آن در نسل او تا قائم مهدي
جاري خواهد بود، مهدي، همو که حقّ خدا و هر حقّی را میگیرد از ماست، زیرا خداوند ما را حجّتی بر اهل تقصیر و عناد و
خلاف و خیانت و گناه و ستم و خلاصه بر همه جهانیان قرار داده است. اي گروه مردم! شما را انذار میکنم که من فقط پیامبر و
رسول خدا هستم، که پیش از او پیامبران و فرستادگان گذشتند، پس اگر من بمیرم یا کشته شوم آیا شما به دوران جاهلیّت- پیش از
اسلام- برخواهید گشت؟ و هر کس که عقبگرد کند هرگز به خدا گزند و زیانی نرساند، و زودا که خدا سپاسگزاران را پاداش
1) بدانید در این سوره علیّ موصوف بصبر و شکر شده، و پس از او فرزندانش که از صلب منند. ) دهد. ص: 135
اي گروه مردم! بواسطه اسلامتان بر خداوند منّت مگذارید که مشمول خشم خدا گردید و شما را عذاب کند زیرا او در کمینگاه
است. اي گروه مردم! پس از درگذشت من پیشوایانی ظهور کنند که شما را به سوي آتش جهنّم میخوانند، و در روز رستاخیز
هیچ یاري و کمکی نشوند. اي گروه مردم! براستی که خداوند و من از آنان بیزارم. اي گروه مردم! آنان و تمام انصار و اعوان و
پیروانشان در فروترین طبقه دوزخند و براستی بد است جایگاه گردنکشان! بدانید که آنان اصحاب صحیفهاند، پس باید هر یک از
شما در صحیفهاش نظر کند. راوي حدیث، امام باقر علیه السّلام فرمود: جز گروهی اندك بقیّه مردم؛ ماجراي صحیفه را فراموش
کردند. اي گروه مردم! من امامت را در ذرّیّه خودم تا روز قیامت باقی گذاشتم، و من هر آنچه گفتنی بود گفتم و مأموریتم را
کاملا به انجام رساندم، تا آنجا که براي هیچ کس؛ چه حاضر و چه غایب، چه آنان که متولّد شدهاند و چه آیندگان جاي عذر و
بهانهاي باقی نماند، پس سفارشات مرا به دیگران ابلاغ کنید، حاضر به غایب، و پدر به فرزند خود تا روز قیامت برسانند. و امامت را
1) ألا لعنت خدا بر آن دو گروهی که این ) ظالمانه غصب کرده و بصورت سلطنت در خواهند آورد، ص: 136
مقام را بزور ستانده و غصب نمودند، اي پریان و آدمیان، زودا که به حساب شما پردازیم و بر شما پارهاي از آتش و دودي- یا
مسی گداخته- فرستاده شود که نتوانید از یک دیگر دفاع کنید! اي گروه مردم! براستی خداوند پیوسته شما را غربال میکند تا
پاکدلان و خوبان را از بدکرداران جدا نماید، و خداوند شما را از غیب با خبر نمیسازد. اي گروه مردم! هیچ قریه و شهري را
خداوند جز به جهت تکذیبشان نابود نکرد، و همچنین شهرهائی را که ظلم و ستم در آن رسوخ نماید، ویران و خراب میکند، و
صفحه 50 از 184
است که امام و سرپرست شماست، او از وعدههاي الهی است، و البتّه خداوند متعال به عهد و وعدههاي خود عمل « علی » این فرد
خواهد کرد. اي گروه مردم! بسیاري از گذشتگان شما گمراه شدند، و بهمین خاطر بدست خداوند هلاك شدند، پس پسینیان نیز
آیا پیشینیان را هلاك نکرد. سپس پسینیان- مانند کفّار مکّه- را از پی آنها » : مشمول آن هلاك گردند، خداوند متعال فرموده
اي گروه مردم! خداوند مرا امر و نهی .«19 - درآریم. با بزهکاران چنین میکنیم. در آن روز واي بر دروغانگاران- مرسلات: 16
فرموده، و من نیز علی را، پس او امر و نهی را از پروردگارش دریافته، بنا بر این به سخنانش گوش دهید تا سالم بمانید، و او را
اطاعت کنید تا هدایت شوید، و از نواهیش دست بردارید تا براه راست افتید، و مطابق میل او ص: 137 حرکت کنید
تا مبادا راههاي مختلف شما را از راه او بازداشته و متفرّق و پراکنده شوید. ( 1) اي گروه مردم! من همان صراط مستقیم و راه راستی
هستم که خداوند به شما امر فرموده از آن پیروي کنید. و بعد از من علی بن أبی طالب، سپس فرزندان من از صلب او صراط
مستقیماند. همان پیشوایانی که مردم را به راه حقّ هدایت مینمایند، و بدان وسیله دادگري میکنند. سپس آیات مبارکه سوره حمد
سپاس و ستایش خداي راست. پروردگار جهانیان. آن بخشاینده مهربان. خداوند و فرمانرواي روز پاداش. تو را » : را تلاوت نمود
میپرستیم و بس، و از تو یاري میخواهیم و بس. ما را به راه راست راه بنماي. راه کسانی که به آنان نعمت دادي- نیکویی کردي-
و اشاره فرمود به اینکه این آیات شریفه در حقّ من و در باره آنان نازل شده است، ،« نه راه خشم گرفتگان بر آنها و نه راه گمراهان
« علی » آنان دوستان خدایند، نه بیمی بر آنهاست و نه اندوهگین میشوند، بدانید که براستی گروه خدا پیروزند، بدانید که دشمنان
همان اهل شقاق و نفاقند، آنان دشمن و مخالف و از حدّ گذشتگانند، آنان برادران شیطانند، همانهایی که برخیشان به برخی دیگر
مردمی » : با گفتار آراسته و فریبنده پیام نهانی میفرستند تا فریب دهند. بدانید که دوستان آنان در قرآن مذکورند، آنجا که فرماید
را نیابی که به خداي و روز واپسین ایمان آورند در حالی که با کسانی که با خداي و پیامبرش دشمنی و مخالفت کردهاند دوستی
بدارند، اگر پدران با پسران یا برادران یا خویشانشان باشند، اینانند که [خداوند] ایمان را در دلهاشان نوشته- پایدار ساخته- است و
ایشان را به روحی از نزد خویش نیرومند گردانیده و به بهشتهایی در آورد که از زیر آنها جویها روان است، در آنجا جاویدانند،
.« خدا از آنها خشنود است و ایشان از خدا خشنودند، ایشانند گروه خدا؛ آگاه باشید که گروه خدا رستگارانند- مجادله: 22
کسانی که ایمان آوردند و ایمانشان را به » : 1) بدانید، دوستان آنان در این آیه نیز مذکورند که فرموده ) ص: 138
بدانید، دوستان آنان به سلامت در بهشت در آیند، و .« ستمی نیامیختند، ایشانند که ایمنی دارند و آنان راه یافتگانند- انعام: 82
بدانید، .« خوش باشید پس به بهشت در آیید [و در آن] جاودانه باشید- زمر: 39 » [: ملائکه با سلام به پیشبازشان آیند [و گویند
به بهشت در آیند و در آن بیحساب روزي داده شوند- غافر: » : دوستان آنان همان گروهی هستند که خداوند در بارهاشان فرموده
بدانید، دشمنان آنان به آتش افروخته دوزخ درآیند. بدانید، دشمنان آنان در حالی که جهنّم میجوشد، آوازي دلخراش مانند .«40
هر گاه که گروهی [بر جهنّم] در آید گروهی همکیش » : صداي خران از آن بشنوند. بدانید، دشمنان آنان در این آیه مذکورند
خود را نفرین کند، تا چون همگی در آن به هم رسند گروه پسین (پیروان) در باره گروه پیشین (رهبران) خود گویند: خداوندا!
اینان ما را گمراه کردند، پس آنها را دو چندان عذاب آتش بده، خداي فرماید: هر کدام را [عذاب] دو چندان است و لیکن
هر گاه گروهی در دوزخ افکنده شوند، نگهبانانش [به » : بدانید، دشمنان آنان در این آیه مذکورند که .« نمیدانید- اعراف: 38
نکوهش و سرزنش] از آنها پرسند: مگر شما را بیمکنندهاي نیامد؟. گویند چرا، همانا ما را بیمکننده آمد، ولی تکذیب کردیم و
1) بدانید، ) ص: 139 .« گفتیم: خدا هیچ چیز فرو نفرستاده است، شما جز در گمراهی بزرگ نیستید- ملک: 8 و 9
دوستانشان آنانند که از پروردگارشان در نهان میترسند، آمرزش و مزد بزرگ دارند. اي گروه مردم! چقدر فاصله زیادي است در
میان جهنّم و بهشت، دشمنان ما مشمول ذمّ و لعن خدایند و دوستانمان مورد مدح و دوستی پروردگارند. اي گروه مردم! بدانید که
من انذارکننده و علی هدایتکننده است، اي گروه مردم! من نبی و علی وصی است. بدانید که خاتم امامان: قائم مهدي، از ما است،
صفحه 51 از 184
بدانید که او مسلّط و قاهر در دین است. بدانید، او از ستمکاران انتقام خواهد گرفت. بدانید، او فاتح قلعهها و شهرها است. بدانید او
مشرکان و دشمنان دین را نابود میکند. بدانید، او خونبهاي اولیاي خدا را میگیرد، بدانید، او یاري رسان دین خدا است، بدانید، او
از دریاي وسیع حقیقت و معرفت مینوشد، بدانید، که او هر کس را به فراخور حال و استعداد و کردارش مقام و رتبه میدهد،
بدانید، او برگزیده و منتخب خداوند است. بدانید، او وارث علوم [انبیاء] و محیط بر [حقائق] آن است. بدانید، او مخبر پروردگار و
معرّف ایمان به او است، بدانید، او صاحب عقل سلیم و ثبات در رأي و عمل است. بدانید، امور دین الهی به او واگذار میشود،
بدانید، که پیامبران گذشته به وجود او بشارت دادهاند. بدانید، او حجّت باقی خدا است و پس از او حجّتی نیست، و حقّ تنها با
اوست، و نور تنها نزد او میباشد. بدانید، او همیشه پیروز است و شکست در او راهی ندارد. بدانید، او ولیّ خدا در زمین، و حاکم
1) اي گروه مردم! من مطالبی را بیان نموده و به ) او در میان بندگان، و امین به اسرار و ظواهر خدا است. ص: 140
شما فهماندم، و پس از من وظیفه علی بن أبی طالب است. بدانید، پس از پایان خطبهام شما را دعوت میکنم با من بیعت نموده و با
پس هر که پیمان بشکند، بیشک به زیان خود قدم برداشته، و هر که » ، من دست دهید، سپس همه با علی دست داده و بیعت نمایید
صفا و مروه از » ! اي گروه مردم .« بدان چه بر آن با خداي پیمان بسته است وفا کند پس او را مزدي بزرگ خواهد بود- فتح: 10
نشانههاي خداست، پس هر که قصد حجّ کند یا عمره گزارد، بر او ناروا و گناه نیست که به گرد آن دو بگردد، و هر که کار نیکی
اي گروه مردم! آهنگ خانه کنید [حجّ را بجا آورید]، هر کس که .« به خواست خویش کند خداوند سپاسدار و داناست- بقره: 158
حجّ رود ثروتمند شده، و هر فرد با استطاعتی که از آن تخلّف کند فقیر و بیچیز شود. اي گروه مردم! هیچ کس در موقف حجّ
نمیایستد جز آنکه خداوند گناهان گذشتهاش را تا آن موقع میآمرزد، و در پایان مراسم حجّ حساب اعمالش مجدّدا آغاز
میگردد. اي گروه مردم! حاجیان در این راه مساعدت شوند، و هزینههایشان پس داده شود، و خداوند پاداش نیکوکاران را تباه و
ضایع نمیکند. اي گروه مردم! حجّ خانه خدا را با رعایت آداب دینی و شرایط لازمه بجاي آورید، و بازگشت از آنجا حتما با توبه
1) اي گروه مردم! همان گونه که خداوند فرموده ) خالص و ترك شهوات و تمایلات مادّي همراه باشد. ص: 141
نماز را بپاي دارید و زکات را بپردازید، پس چنانچه زمان بر شما دراز گشت و کوتاهی نموده یا فراموش کردید، علی بن أبی
طالب پاسخگوي شما میباشد، او سرپرست شما، و پس از من شارحی منصوب از طرف خدا براي شما است، و منتخب الهی از من
است و من از اویم. بدانید! که حلال و حرام بیش از آن است که به شمار آید و آنها را بشناسم، پس در یک مکان امر به حلال
نمودم و از حرام بازداشتم، و بهمین ترتیب از طرف خداوند مأمور شدهام که از شما براي علی بن أبی طالب و امامان پس از او که
از من و اویند از شما بیعت بگیرید، آنان تا روز قیامت امام و پیشوایند، و مهدي امّت من که به حقّ داوري میکند از آنان است. اي
گروه مردم! هر آنچه از حلال و حرام که تا امروز برایتان گفتم براي همیشه برقرار و ثابت خواهد بود. و من از آنها برنگشته و هیچ
تغییر و تبدیلی در آنها ندادم. پس باید آنها را خوب حفظ کرده و در رعایت آن کوشیده و به یک دیگر سفارش کنید. بدانید که
من بار دیگر شما را به اقامه نماز و پرداخت زکات و امر به معروف و نهی از منکر سفارش میکنم. بدانید که در رأس امر به
معروف و نهی از منکر این است که سخنانم را در نظر بگرید و سفارشاتم را رعایت کنید، و به دیگران رسانده و از مخالفت با آنها
پرهیز کنید، زیرا آن فرمان خداوند و دستور من است، و هیچ امر بمعروف و نهی از ص: 142 منکري جز با حضور
امام معصوم تحقّق نمییابد. ( 1) اي گروه مردم! قرآن معیّن نموده که امام پس از علی و فرزندان اویند، و من نیز به شما خبر دادم
و من نیز گفتم: و تا ،« و آن را در فرزندان خود سخنی پاینده کرد- زخرف: 28 » : که آنان از صلب من و اویند، آنجا که فرموده
زمانی که دست بدامن قرآن و عترت باشید گمراه نخواهید شد. اي گروه مردم! رعایت تقوا! رعایت تقوا! از روز جزا پروا کنید،
پیوسته و همیشه مرگ و حساب و میزان و .« که زلزله رستاخیز چیزي است بزرگ- حجّ: 1 » : همان گونه که خداوند فرموده
حسابکشی در برابر پروردگار جهانیان و ثواب و عقاب را به یاد آورید و متذکّر باشید، که هر کس کار نیک آورد پاداش برد، و
صفحه 52 از 184
هر کس که بدي آورد هیچ نصیبی از بهشت نخواهد داشت. اي گروه مردم! تعداد شما بیش از آن است که با من دست بیعت
دهید، و خداوند مرا مأمور فرموده تا از شما در باره امارت علی بن أبی طالب و امامان پس از او که همه از صلب من و اویند اقرار
گفتههایت را شنیدیم و به و به نصب علی بن أبی طالب و فرزندان صلبی او به امارت مسلمین » : زبانی بگیرم، پس همگی بگویید
راضی و فرمانبرداریم، و با تو در این باره با قلبها و جان و زبان و دستهایمان بیعت میکنیم، بر این عهد زندگی میکنیم و میمیریم
و برانگیخته خواهیم شد، و نه تغییر و تبدیلی در آن دهیم، و نه هیچ شکّ ص: 143 و تردیدي در آن کنیم. و از
عهد خود باز نگردیم و زیر پیمان خود نزنیم، و تا آخر مطیع خداوند بوده و گوش بفرمان شما و علی امیر المؤمنین و امامان از نسل
همان دو شخصیتی که شما را از جایگاهشان در نزد خود با خبر نمودم و از .« تو و صلب علی پس از حسن و حسین خواهیم بود
منزلتی که در نزد خدا دارند آگاه ساختم، پس همه آنها را به شما رساندم، و آن دو آقا و سرور جوانان بهشتی میباشند، و آن دو
در تمام مواردي که گفتی خدا را » : پس از پدرشان علی؛ امام و پیشوایند، و پیش از علی من پدر آن دو میباشم. ( 1) و نیز بگویید
اطاعت میکنیم و گوش بفرمان تو و علی و حسن و حسین و ائمّه هستیم، این عهد و پیمانی است که براي امارت مسلمین با قلب و
جان و زبانمان نمودیم و با دست بیعت کردیم، هر که آن دو را درك نمود با دست و زبان به مقامشان اعتراف نماید. و جویاي
هیچ تبدیلی در آن نبوده و از جانب خود تا قیامت بجاي آن قائل به نیرو و قدرتی نخواهیم بود، خدا را به گواهی گیریم و خدا
گواهی بسنده و کافی است، و تو در این موضوع بر ما گواه باشی، و نیز همه مطیعان، و فرشتگان و لشکرها و بندگان خداوند، همه
اي گروه مردم! چه میگویید؟ خداوند از هر صدایی با خبر است و .« و همه گواهی میدهند، و گواهی خداوند از همه بزرگتر است
پس هر که راه یافت به سود خود اوست، و هر که گمراه شد جز این نیست که به زیان خود گمراه » ، از ضمائر قلوب آگاهی دارد
.« دست خدا بالاي دستهاشان است- فتح: 10 » ، و هر که بیعت کند مانند آن است که با خدا بیعت میکند ،« میشود- زمر: 41
1) اي گروه مردم! از خدا پروا کنید، و با علی امیر المؤمنین و حسن و حسین و امامان- که مانند سخن ) ص: 144
پس هر » ، پاکیزه و پایدارند- بیعت کنید، و بدانید خداوند پیمانشکنان را هلاك میکند، وفاداران را مشمول رحمتش قرار میدهد
اي گروه مردم! همان که به شما گفتم بگویید، و به علی با .« که پیمان بشکند جز این نیست که به زیان خویش میشکند- فتح: 10
شنیدیم و فرمان بردیم، پروردگارا، آمرزش تو را خواهانیم و بازگشت [ما] به سوي » : کلمه أمیر المؤمنین سلام کنید و بگویید
سپاس و ستایش خداي راست که ما را بدین جایگاه راه نمود و اگر خدا ما را راه ننموده بود راه » : و بگویید ،« توست- بقره: 285
اي گروه مردم! براستی فضائل علی بن أبی طالب نزد خداوند است و آنها را در قرآن نازل فرموده، و از .« نمییافتیم- اعراف: 43
شمار خارج است، پس هر که شما را بدانها خبر داد و آگاه ساخت او را باور نموده و تصدیق کنید. اي گروه مردم! هر کس
خداوند را اطاعت نموده و پیامبر و علی و امامانی که ذکر نمودم فرمان برد براستی به کامیابی و پیروزي بزرگی دست یافته است.
اي گروه مردم! پیشیگیرندگان! پیشیگیرندگان به بیعت و دوستی او و سلامکنندگان به او به کلمه امیر المؤمنین، آنان
رستگارانند، در بهشتهاي پر نعمت. اي گروه مردم! آنچه موجب خشنودي خدا از شماست بگویید، که اگر شما و همه عالم کافر
شوید، ص: 145 خدا را هیچ گزند و زیانی نرساند، پروردگارا گناهان مؤمنان را ببخشاي، و بر کافران غضب نما، و
حمد و ستایش خداي راست، پروردگار جهانیان. ( 1) پس ندا از جماعت برخاست: با قلب و زبان و دستهایمان فرمان خدا و رسول
او را شنیدیم و اطاعت نمودیم، سپس به سوي پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله و علی هجوم آورده و با زدن دست به دست پیامبر با او
بیعت نمودند، و نخست اوّلی و دومی و سومی و چهارمی و پنجمی و پس از آنان دیگران بنا بر مقام و منزلتشان بیعت کردند. و این
کار تا اقامه نماز مغرب و عشاء که با هم خوانده شد تا سه بار ادامه یافت، و رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله در اثناي هر بیعت
و از همین جا زدن دست هنگام بیعت سنّت و « حمد و ستایش مخصوص خداوندي است که ما را بر همه مردم برتري داد » : میفرمود
رسم شد، و چه بسا این سنّت را کسی انجام داد که در آن بیعت هیچ حقّی نداشت!! و از امام صادق علیه السّلام روایت است که
صفحه 53 از 184
فرموده: وقتی پیامبر این خطبه را بپایان رسانید در میان جماعت مردي خوش سیما و معطّر ظاهر شده و گفت: بخدا سوگند هیچ
وقت محمّد را مانند امروز ندیده بودم که تا این اندازه در معرّفی پسر عمویش علی بن- أبی طالب و براي تثبیت وصایت و ولایت او
اصرار و تأکید و پافشاري نماید، و براستی جز کافر به خداي عظیم و پیامبرش هیچ کس قادر به مخالفت با آن قرارداد نیست، غم و
اندوه طولانی و دراز بر کسی که پیمانش بگسلد! ص: 146 امام صادق علیه السّلام فرمود: عمر بن الخطّاب از هیئت
و طرز سخن آن شخص شگفتزده گشته و رو به رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله کرده عرض نمود: آیا شنیدي آن مرد چه گفت؟
چنین و چنان گفت، پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله فرمود: اي عمر آیا فهمیدي او که بود؟ گفت: خیر، فرمود: او روح الأمین جبرئیل
بود، پس مبادا ولایت علی را نقض کنی که در این صورت خداوند و پیامبر و فرشتگان خدا و همه مؤمنان از تو بیزار شوند!.
تعیین ائمّه